رفیق تهرانی باز سر و کله اش پیدا شده
از جلسه امتحان برگشته
و با ه.خ نشستن بازی رو با جیع و ویغ دیدن!
تحمه و آب مهدنی و آب انگور سفید!!! گازدار هم گرفته
حالا هم میگه:
حاجی ماشین آوردم پاشو بریم دور دور!
+ رد دعوت مومن هم که میدونین خوب نیس!
اصن مذمت شده در اسلام!
:)))
++ ماشین اسپرو دیدین
دس تکون بدین!
:))
+++ خیلی از طراحی دوو خوشم میاد...
یه زنم نداریم دوو داشته باشه!
:)
تو فکر برنامه زیری واسه ماه مبارک هستم!
دوست دارم برنامه خوابمو اینجوری تنظیم کنم:
اذان ظهر تا اذان مغرب!
شب و صبح هم بشینم کارای تحقیقاتی شخصیمو انجام بدم
که خیلی وقته رها کردم و چسبیدم به پروژه موسسه!
این رو هم امروز پیدا کردم:
یه دوره غیر حضوری خاص (کلیک!)
اینجام ثبت نامش: (کلیک!)
پ.ن:
البته هزینه کلاساش به نظرم خیلی بالاس
بنده با نصف قیمت حاضرم همینارو تدریس کنم!
:)))
+ عکس از خودم با یه قرآن نفیس خطی
اون دوستی که عکسشو گذاشتم اینستا
(همونی که موقع کار، خوابش برده بود!)
روحانی؛ مشاور و روانشناس خیلی قدریه!
یه مدت هم روانشناس زندان بوده!
چند روز پیش تعریف میکرد:
دو هفته اولی که مشاور زندان شده بودم
هر شب کابوس میدیم
و با جیغ و داد از خواب میپریدم
اما بعد فهمیدم نباید خودم متاثر بشم
و سخت بگیرم!
کم کم پوست کلفت شدم!
زندان توالت اجتماعه
من شده بودم توالت توالتیها!
(این که همه میومدن خلافها و کثافتکاریهاشونو واسه مشاور تعریف میکردن!)
ولی کم کم خودمو جوری تربیت کردم
طرف میگفت
یکی رو کشتم
میگفتم: خب خب؟!
چطوری کشتیش؟!
(باهاش همراه میشدم حتی!)
میگفت: با چاقو خودم!
میخواستم چرخش کنم
گفتم چرخ گوشت خراب میشه
من: عاره خراب میشه!!!
...
+ یکی از راه های حل مشکل
دور زدن و برگشته
(خط کشیدن دور دنیای مجازی!)
یه راهش دور زدن خود مشکله
(عوض کردن آدرس!)
یه راهش گذشتن از مشکله
(اصلا مشکلی نبینی!)
والا...
پ.ن:
ولی یادمون باشه:
همیشه نمیشه دور زد برگشت!
رفتم بلاگفا
دیدم کامنتای دوستان و دشمنان رو
با کامنت دوستان خندیدیم
و با کامنت مابقی لبخند زدیم!
چند بار هم خوندمشون
آدم که همیشه نباید واسه پَستی دیگران خودشو ناراحت کنه
یه وقتایی هم باید:
لبخند بزنی که خدارو شکر
من جای اون نیستم
اگه اون کرمه
من یه پرنده ام
آرزو دارم...
(خط رو خط شد!!!)
:)))
+ خیلی وقته کامنتای خاص واسم شدن مایه شادی!
اینجور نبودم
شدم!
منم اعصابم به هم میریخت
حالم گرفته میشد
از بودن در این فضا منزجز میشدم
از آدمها بدم میومد
و ...
اما الان استقبال میکنم!
کی از خندیدن بدش میاد؟!
کامنتای خاص واسه من پاستیلن!
(به قرآن قسم!)
پ.ن:
اگه سختشونه بلاگفا کامنت گذاشتن
(واسه شناسایی نشدن از روی آی پی بلاگ!)
من امکان کامنت ناشناس گذاشتن رو دوباره فعال کنم
ها؟!
نمیدونم تا کی میخواییم به جای حل مشکلات ازشون فرار کنیم!
به جای تقویت خودمون در برابر مشکلات، سختیها، بدیها و ... میدون رو خالی کنیم
جنازه یا روح زخمی خودمون رو برداریم
و به کنج اتاقهامون پناه ببریم!
(بنده هیچوقت تو زندگیم اتاق خصوصی نداشتم البته!)
جدی فک کردین تا کی؟!
تا آخر عمر فرار؟!
+ با یه کامنت بزاری و بری
(اونم از یه آدم ضعیف و مریض مجازی که بدبخت تر از اون وجود نداره!)
فردا تو اجتماع چطور میخوای سرپا بمونی؟!
پ.ن:
خدا پدر و مادرتو واست نگه داره
ایضا کنج امن اتاقت با هندزفزیهاتو...
صفحه اصلی مدیریت بلاگ
اون ستون سمت چپ صفحه
گزینه: امکانات و ابزارها
مهاجرت
+ خیلی وقته امکان مهاجرت از بلاگفا به بیان فراهم شده
ویژه اونایی که ناله میکردن نمیتونیم از پستای قبلیمون دل بکنیم!
(هرچند بنده با این روحیه وابستگی به شدت مخالفم!)