حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۱۳۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۳
خرداد


زندگی مجردی، زندگی سگیه!!!


+ حدیث بنده نبود

از افاضات دوستی بود که پنج شنبه و جمعه رو با هم گذروندیم!

باهاش موافق هم نیستم!

والا...

  • حاجی ره
۰۲
خرداد

کسی که به "قسمت" معتقد است

و ایمان دارد به این که: 

هر چه برای مومن اتفاق بیفتد خیر است

ضدحال براش معنی نداره

حاجی ره

  • حاجی ره
۰۲
خرداد

شب جمعه خود را چگونه گذراندید؟!


  • حاجی ره
۰۲
خرداد

بعد از نماز به هرکدوم از خواهرام و برادرم و مادرم زنگ زدم

گوشی رو برنداشتن

حدس زدم رفتن جشن تولد سه قلوها

تلفن خونشونو میخواستم که تو گوشی جدیدم نداشتم

آخر از گوشی قدیمی شماره رو برداشتم

دختره از سه قلوها گوشی رو برداشت

تولدشو که تبریک گفتم

جیغی کشید و گف: 

دایی تو یادت مونده بود؟

گفتم: 

چرا یادم بره؟!

من بودم که بعد تولدتون 

که گذاشته بودنتون تو دستگاه

هر روز صب از مامانتون شیر میگرفتم

سوار چندتا ماشین و اتوبوس میشدم

تا میرسیدم اون شهر و بیمارستانی که شما توش بودین

شیرو میدادم پرستار

میگفتم این مال سه قلوهاس

بهشون بده گرسنه شون نشه

یادت میاد؟!

میگه: نع!!! 

پرسید:  دایی چند وقت اینکارو میکردی؟

میگم:  یادم نیس… 

از جشنشون میپرسم

میگه دو شنبه شب گذاشتن که فرداشم مبعثه

بعد با خواهرم صحبت میکنم

بعد با پسر کوچیکه

میپرسه:  دایی هنوز موتورتو داری؟

میگم: 

آره اتفاقا این چند روز هربار دیدمش یاد شماها افتادم… 

یه موتورسیکلت هارلی دیویدسون چوبیه که از چابهار خریدم

و چش سه قلوها مدتهاس دنبالشه

همون لحظه که احوالشو پرسید 

به ذهنم زد همینو بهشون کادو بدم

از خبرا میپرسم: 

میگه:  فردا خرمشهر آزاد میشه و جشن گرفتن اونجا

بابابزرگمو دعوت کردن و امروز رفته

(به عنوان پدر یکی از مدافعان و شهدای خرمشهر) 

احوال اون یکی داداششو میپرسم

با اسمی که خودم روش گذاشتم

میشنوم که چند بار صداش میکنه تا بیاد

واسه هر کدوم از سه قلوها از همون اول اسم گذاشتم: 

قورباغه! 

یعنی بچه که بودن صدا میزدی قورباغه

سه تاییشون سرشونو برمیگردوندن

داداشمم همینجور صداشون میکرد

کم کم در طول زمان اسمای خاص هم گرفتن

و قورباغه شد اسم عامشون! 

با آخری هم صحبت میکنم و آخرش میگم: 

کاری باری ماری نداری

میگه:  چرا کار دارم

منتظر میشم ببینم چی میخواد بگه

میگه: بگم؟!

میگم:  بگو

میگه:  بگم چه کار دارم؟

میگم:  آره بگو

فکر میکنم میخواد هدیه تولدشو خودش انتخاب کنه

میگه:  دو شنبه بیا تولدمون

جوابایی که به اون دو قل قبلی دادم باز تکرار میکنم

اینکه من اینجا رییس یه جاییم

نمیتونم وسط هفته بیام

سرم خیلی شلوغه

… 

میگه:  بر تو واجبه که بیای

میخندم و میگم: آخوند شدی!!! 

میگه:  ولی بر تو واجبه که بیای.  میای؟

میگم: انشا الله

با این حرفش خیلی دلم میسوزه

اینجور که مقتدر و محکم میگه بیا… 

  • حاجی ره
۰۲
خرداد

آموزش جامع اینستاگرام؛ از سیر تا پیاز


  • حاجی ره
۰۲
خرداد
آیکون حاجاغا در حرم حضرت معصومه
کریمه اهل بیت سلام الله علیهم
ساعت دو نیمه شب جمعه

پ.ن:
آدم مجردکه باشه
این میشه!
والا
  • حاجی ره
۰۱
خرداد

سوم خرداد یعنی 3/3 

سالروز آزادسازی خرمشهر

و نیز تولد سه قلوهاست

که عموی شهیدشون

از اولین مدافعان و شهدای خرمشهره

و از دوستان شهید محمد جهان آرا… 

اسمش هم چند باری در کتاب "دا" آمده


+ دامادمون اصالتا خرمشهریه


پ.ن:

دوستان میتوانند هدایا و کادوهای خودشو

در قالب شارج! و یا به صورت نقدی و جنسی

اعم از چادر پتو لباس و…  

به دایی حضرات سه قلوها یعنی بنده تحویل نموده

تا در اسرع وقت به دستشان برسد.  

با تشکر فراوان و پیشاپیش

حاجی ره


  • حاجی ره