حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۱۳۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۷
خرداد
رفیق تهرانی یه هفته اس اینجا لنگر انداخته
تازه میگه: حاجی برم نرم؟!
له له از امتحان برگشته
میخواد با این حالش بره تهران
بش میگم امشبو بمون فردا که سرحال شدی برو
میگه: آخه اینجوری یه روزم از دس میره!!!
میگم: سی سال عمرتو از دس دادی
مگه چی شد؟!
(اونم مجرده!)

میدونم نظرم تاثیری نداره
دیگه جوابشو نمیدم!
میگه: حاجی استخاره کن واسم
میگم: دو تومن بده
میگه:
میخواستم دو تومن بدم که باهاش میرفتم تا ۷۲ تن
تازه پونصد تومن هم واسم میموند!!!

میگه: حاجی یه چی بگو دیگه
چی کار کنم؟!
میگم: شکر خدا
میگه: یه کار بگو که فایده داشته باشه
میگم: برو بمیر پس!

+ از سلسله مکالمات ما
  • حاجی ره
۲۷
خرداد

با یه هزار تومنی هم میشه یه حس خوب به خودت بدی...

  • حاجی ره
۲۷
خرداد
فک کنم سر دعای تحویل سال"حول حالنا"ش رو درست گفتی
ولی تو گفتن "احسن الحال" احتمالا اشتباه لپی رخ داده!

+ دیگه نمیگم اسمش حبیب بوده طرف!
  • حاجی ره
۲۷
خرداد
به قول اون تصنیف خواننده مازنی:
"هر که میخواد بگوید، هر چه میخواهد"
والا...
  • حاجی ره
۲۷
خرداد
من نمیدونم چرا به جای این همه خرجای اضافه تو صنعت فوتبال
به تعداد توپ نمیگیرن
که این همه دنبال یه توپ خودشونو خسته نکنن!

+ یعنی انقده ورزش مزخرفیه به نظرم!!!
  • حاجی ره
۲۷
خرداد
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • حاجی ره
۲۷
خرداد
گوشیم زنگ میخوره
شماره ناشناسه
منم ناشناسارو جواب نمیدم
از رفیق تهرانی و ه.خ میپرسم:
نمیشناسن
علی الله برمیدارم
یکی از رفقای سید و روحانی شیرازیه!
میگه:
کتاب فلان و بهمانو داری؟!
امتحان دارم
گفتم اگه داری نرم بخرم.
میگم: کجایی و چیکار میکنی؟
میگه: خونه گرفتم و قمم!
ه.خ کتابو داره.
بهش میگم بیا خونه مون
شام عروسیتو که ندادی
شام خونه گرفتنت رو بیار حداقل!
عآدم خیلی دست و دلبازیه
مطمینم شام از بیرون میگیره و میاد
وقتی میرسه
میبینم دست خالیه
:(
میگه: حاجی عجله داشتم چیزی نگرفتم
بهت پول میدم خودت برو بگیر!
با پررویی ازش پول میگیرم که برم شام بگیرم
ه.خ شوخانه معترضانه بهش میگه:
سید دربست میگرفتی میرفتی کتابو میخریدی که ارزونتر واست درمیومد!!!
میرم چهارتا فلافل سوری میگیرم
با یه نوشابه خانواده

+ امشبم سر گرسنه به بالین نمیزاریم
خدارو شکر...
؛)
  • حاجی ره
۲۶
خرداد
قبل از نوروز امسال / منزل استیجاری حاجی و ه.خ

هر روز صبح زود
من یا ه.خ (به ترتیب و نوبت )
نون بربری داغ میگرفتیم
و صبحونه خورده سر کلاس یا کار میرفتیم.
وعده ناهار نداشتیم
ولی عصر غذای گرم
معمولا آش سوپ آبگوشت عدسی و ...

هر یک الی یک و نیم ماه
میرفتم یه خرید اساسی میکردم واسه آشپزخونه مون
ماکارونی انواع سس تن ماهی سبزی خرد شده
عسل کره گردو پنیر ماست سویا ادویه و ...

آش رشته درست میکردم توووپ
زنگ میزدیم به رفیق رفقا
گعده میکردیم دیدنی

+ قسمت دوم این پست مرموز میباشد
امشب شایدم فردا...
  • حاجی ره
۲۶
خرداد
یکی از بحثای همیشگی من با مادرم
سر غذاهای زیادیه که درس میکنه
و همینجور تو یخچال میمونه...
میدونه حق با منه
ولی نمیتونه خودشو تغییر بده

+ همیشه خونه که میرسم (خونه پدری)
بعد از دستبوسی والدین
میرم سر یخچال!
خسته و کوفته سفر و اتوبوس و اینا...
دفه قبل شمردم پنج نوع غذا تو یخچال بود
کم زیاد تازه کهنه کامل دست خورده ...
و باز گلایه به مادرکه:
مادر ملت غذا ندارن بخورن
اونوخ شما پنج نوع غذا تو یخچالته...

++ منم تلافی میکنم
و هر چی میگه چی برات درس کنم
میگم: همینایی که تو یخچال هس میخورم...

+++ ادامه دارد...
  • حاجی ره
۲۶
خرداد
توجه:
اجسام ، خواسته ها، داشته ها، احساساتی را که در آینه وب میبینید
بسیار کوچکتر یا بزرگتر از آن چیزیست
که به نظر میرسد...

حاجی ره
  • حاجی ره