میفرماید مگه از این دنیا چی میخام بجز یه عشق ساده تا کنارم بمونه همین از سرم زیاده صب که از خواب پا میشم میبینم ای وای چقد برف اومده میخام برم برف بازی تنهایی برف بازی چه بده! یکی باشه حال کنیم از این دنیا ببریم کوفتم اگه بود دوتایی بخوریم دستامو بگیره واسه عشق بمیره ضد حال نزنه بهونه نگیره باهام بمونه تا آخرش ... اگه یه روزی پول نداشتم بگه به دست چپ لاغرش! با یه کمی مشکل
با دوستی موتورو گذاشتیم جمکران با هم رفتیم ۷۲ تن وقتی برگشتم پای موتور دیدم دسته کلیدم نیست! کلید خونه و قفل و سوییچ موتور برگشتم میدون درجستجوی راننده رفته بود خونه شمارشو از یکی گرفتم خاموش بود...
آرزومه یکی درو به روم باز کنه حتی اگه کلید داشته باشم! یا اگه درو هم باز نمیکنه حداقل یکی باشه تو خونه!!! اصن دزد باشه یه سلام علیکی بکنیم چایی بزاریم با شیرینی بخوریم والا...
دکمه های قیطانی لباس الیافمو جا بجا بستم همونجوری میرم پیش رییس بعد که یکی از محققا با خنده بهم میگه میگم تقصیر من نیس اونی که باید صبح به صبح دکمه های لباسمو ببنده نیومده...
دوست دارم... صبحها بعد نماز نخوابیم به کارامون برسیم مطالعه یه صبحونه خوب با نون داغ!!!
دوس دارم... خانومم با من بیاد موسسه خودمون ولی ساعت دوازده برگرده خونه تا وقتی ساعت دو و نیم خسته و داغون وگرسنه میرسم خونه یکی باشه که منتظرت باشه با لبخندی بر لب و آغوشی باز... و بوی غذایی که مستت کنه واز فلافل خلاص والا
مشغول استراحتم یکی از محققا که خفن پیگیر ازدواج ماست عین اجل معلق میاد بالا سرم میگه حاجی کی زن میگیری؟! ساعتمو نگاه میکنم میگم یه ساعت دیگه خوبه؟! از خنده میشینه رو صندلی میگه خو یه آستینی بالا بزن دیگه! میگم میخوای اصن پیراهنمو در بیارم؟!