پ.خ میگه:
من هر جا میرم خواستگاری
میگم هیچی ندارم!
آس و پاسم!
(سطح زندگیشون متوسط به
بالاس!)
+ منم همینجور!
(ر.ک: ماجرای خواستگاری
از دختر تاجر فرش مشهدی!)
البته نه اینجور که:
من آس و پاسم
میخوای یا نمیخوای؟!
خداحافظ!!!
اولا هر جا رفتیم از قبل
بزرگان فامیل
اساتید قم و ... مارو
معرفی کردن حسابی!
خودمون هم معمولا تو اون
جلسات معدودی که رفتیم
و به صحبت انجامیده
معمولا واسه اینکه دخترا
باحیاترن
و شروع به صحبت واسشون
سختتره
و هم این که واسه باز شدن
یخ جلسه
همون اول یه شرح حال کامل
از خودمون و ایمان و اخلاقمون!!! دادیم
با نفی تمام مظاهر ثروت
از خودمون!
(معرفی به عنوان آس و
پاس!!!)
تا ببینیم در تقابل اخلاق
و ایمان منهای پول
نظر مورد محترمه چیه!
قابل توجه حضرت نگین
مهربان که فرمودن:
الان جدیدا مد شده اقایون
تا میرن خاستگاری تند تند تند تند حرف میزنن من فلانم فلانم
و با این شرایط تو میتونی
فقط ازداوج کنی باهام
اگه فلان طور باشی من نمیخوامت :)))
ورژن
جدیده :))))
+ نمیگم واسه خانمم واسه
زندگیم کم میزارم
که بنده معتقدم:
تمامی نعمتهای دنیا
ارزانی بندگان خوبشه!
ولی میخوام خانمم کسی
باشه
که اگه فردایی از زندگی
ساقط شدم (از نظر مالی)
یا حتی ارادی تصمیم گرفتم
تو روستا زندگی کنم مثه بقیه روستائیا
تو چشمش کوچکترین تنزلی
نکنم!
تو انتخابش تردید نکنه و
پشیمون نشه!
که خوبی منو در ثروت
نداشته خانوادگی و حقوق انچنانی نداشته ام نبینه
که با سقوط مالیم، خودمم
از چشم و دلش سقوط نکنم!
ج.ری نباشه که اجازه نده من
شغلمو تغییر بدم و برم دنبال علاقه ام (از باب مثال)
فقط واسه این که ماهی
فلانقدر از درامد ماهانه مون کمتر میشه با این تغییر!
و جلومو بگیره!!!
و در آخر کامنت خصوصی
دوستی:
توقع دارم بشنوم شما
چی میگین!!!
شما چشماتونو چرا بستین و
فقط ب اطرافتون دارین کلی نگاه میکنید؟؟؟
چن بار خواستگاری رفتین؟
10 بار؟
20 بار ؟؟
30 بار؟؟؟
نشده؟!
نخواستنتون؟!
شما چطوری برخورد کردین؟؟؟
چی گفتین؟؟؟
خودم خوندم!
گفتین:من
هیچی ندارم آسو پاس همینم میخواین بخواین نمیخواین نخواین!
طلب
کارانه؟؟؟
اما اون وسط آیا اطمینان
دادین ک بعد پدر بعد اولین مرد زندگی یک دختر میشن کوه؟
میشین
تکیه گاه؟
حتا اگه هیچی ندارین رو چشم
میزارین زنتونو زندگیو باهم میسازین؟
چن
درصد اینطوری ذهن هارو ارضا کردین؟
والا
ما حاضر بودیم این اطمینان رو هم بدیم
که
نه تنها بعد از پدر که حتی قبل از پدر هم حاضریم اولین تکیه گاه باشیم
اما
چه کنیم که بعضی یه دکتر رو صرف دکتر بودن (هرچند بیمار روانی و شکاک و دست بزن
دار )
به
هر انچه شما اسمش رو اخلاق و ایمان میزارین ترجیح میدن؟!
طلا
برای بعضی برقی داره که نه اخلاق داره نه ایمان
...
و البته همونجور که خودم
ملاک انسانیت و شخصیتم رو ثروت قرار ندادم
دنبال ثروت طرف مقابلم هم
نبودم!
نمیگم بی تمایل بودم به
کسی که تمکن مالی داشته باشه
یعنی اگه دو تا مورد
کاملا یکسان داشتم و یکیشون تمکن مالی بالاتری داشت
همونو انتخاب میکردم!
ولی اینجور هم نبوده که
ملاک و معیارم باشه واسه ازدواج
یعنی همیشه بدون در نظر
گرفتن و حتی دانستن مال و ثروت دختر و خانواده اش پا پیش گذاشته ام
هیچ وقت هم از خونه و
ماشین و زمین و اینا سوال نکردم
شاهدش هم این که:
از دختر معاون وزیر تو
شمال تهران خواستگاری رفتم
تا دختر داییم که پدرش یه
معلم بازنشسته ساده است و همسرش خونه دار
با 12 فرزند!!!
اتفاقا همین دختر دایی
گرام در پیامی به خواهر گرام فرمودن:
من شوهر پولدار میخوام!!!
اینا سختیای زندگیه!