عمل ابونا
بابام با یه سینی چایی میاد
چایی میخوری؟
میگم آره
فک کردم مثه همیشه برام میزاره و میره
ولی نشست
لپو میزارم کنار
میشینیم پای سینی استیل با دو چای داغ
مطمینم حرفی داره باهام
ولی چیزی نمیگه
خودمو با لپ سرگرم میکنم
هر آن منتظرم حرفشو بزنه
چاییمون تموم میشه
در سکوت...
چند دقیقه بعد
با یه کتاب باز شده تو دستش میاد
میگه
حاجی این دعا رو بخون!
دعای معراجه...
- ۹۴/۰۱/۱۸