حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

الترقیه

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۴ ب.ظ
اس دست مامانشو گرفته بود
از پله ها پایین میرفتن
آروم آروووم...
منم بیحوصله
پشت سر اینا
یه لگد به ماتحت اس زدم
سرخورد ۲ پله رفت پایینتر!

+ اینجوری ما موجب ترقیات دیگرانو فراهم میکنیم!
  • ۹۳/۰۷/۲۹
  • حاجی ره

نظرات  (۲۱)

  • ۰۱ آبان ۹۳ ، ۰۱:۱۷
  • نعنـا
    • =)))) این چه کاری بووود
  • ۳۰ مهر ۹۳ ، ۲۰:۰۴
  • مژگان
    • هلش دادین پایین طفلی رو .کجاش ترقی کرد ؟؟
    خدا رو. شکر ازین مدل دایی ها نداشتیم
  • ۳۰ مهر ۹۳ ، ۱۱:۲۲
  • مهندس بهشت
    • حاجی دست شوما درد نکنه واقعا
    این بود آرمان های ما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • ۳۰ مهر ۹۳ ، ۱۱:۱۸
  • یولدوز*
    • خدا اجرتون بده . منتها اگه لگد زدید پله ها رو عمودی رفت بالا ترقی به حساب میادا
  • ۳۰ مهر ۹۳ ، ۰۱:۵۹
  • مضراب ..
    • خیلی شوخی احمقانه ای کردید با عرض معذرت. یعنی یه لحظه به این فکر نکردید که ممکنه کتف بچه در بره به خاطر کشش ناگهانی دستش؟ 
    نمی دونم مذکر جماعت(امثال شما) کی بزرگ میشن و یه کم به عواقب کارهاشون فکر می کنند؟ من جای مادر بچه بودم از خجالتتون اساسی در می اومدم!
  • ۳۰ مهر ۹۳ ، ۰۰:۴۰
  • فرزانه ...
    • حاجاغا اون موجبات ترقی نیستش؟!:))))))
    +طفلکی اس...
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۳:۲۳
  • پاک باخته
    • نچ نچ
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۲:۴۷
  • Lily ..
    • :))
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۲:۲۰
  • منا ...
    • حاجیو تبیعض گذاشتن بین خواهر زاده ها
    وای وای وای وای:)))
    اخه خوبه دایی بچتون همین بلا سر بچتون بیاره اخه خوبه
    :)))
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۲:۰۸
  • السا
    • بیچاره..
    الهی بگردم..
    چرا اخه؟
    خوبه یکی با خودتون چنین نمایند..؟؟
    اخی تصورش میکنم واسه اون دلم میسوزه و از کار شما خندم میگیره..
    از دست شما حاجی..
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۱:۴۷
  • زهرا.و
    • مواظب باشید ی وخت یه نفر موجباتترقی شما رو فراهم نکنه... :)
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۱:۳۷
  • المی
    • باز خوبه:|
    من که داییم تا 5 6 سالگیم باهامون زندگی میکرد
    اصن نمیزاشت ناهار بخورم:|:| تا میومدم قاشقو بزارم تو دهنم انگشتشو رو زانوم میکشید منم قلقلکییی پقی میزدم زیر خنده تمامه غذام میریخت رو سرو صورتو هیکله کسی که روبه روم نشسته بود:|:|:|یا خیلی کارای مشابه:|:|:|

    همینکارا رو میکرد که شبیه نی قلیون بودم تا 7 سالگی:|
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۱:۲۲
  • Sapho Irani
    • خب لااقل موقعی که می خواست
    بره بالا لگد رو می زدید که تشکرهم بکنه :D
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۱:۱۲
  • قمی
    • به نظر میاد اس بچه دادتش ضد انقلابیه هست تا بچه آبجی خوبه!
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۱:۱۱
  • فیروزه ای
    • لایک به کامنت سائل
    آخه چرا؟ چرا؟
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۰:۴۸
  • محیصا(mahisa)
    • سلام.
    دستتونم درد نکنه خدا خیرتونم بده.والا :دی
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۰:۴۱
  • دلا
    • نکن حاجی پس فردا این اس بزرک میشه بعد یهو میبینی همش در حال پیشرفته کردن بچه شماست. دیدم که میکم
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۰:۳۲
  • 'min
    • خدایا توبه چه دایی هایی رو میبینه عادم!!!
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۰:۲۴
  • a
    • نچ نچ نچ نچ
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۰:۱۰
  • سائل ....

    • محیا هم بود از این کارا میکردین؟!!


    +خیلی تبعیض قائل میشیدا!!

    :))
  • ۲۹ مهر ۹۳ ، ۱۹:۴۳
  • M.S
    • یعنی من هلاک این کارتون هستم :|

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی