حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

کتابت المکالمه

دوشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۱۰ ب.ظ
سالها پیش سر کلاس داستان نویسی و گزارش نویسی و مقاله نویسی!!! استاد کاویانی
پرسیدم:
استاد چرا انقد دیالوگهای داستانهای ایرانی ضعیفه؟!
خیلی خوشش اومد و تایید کرد.
گفت: تقریبا تمام داستان نویسای ایرانی این ضعف رو دارن
و هر چقدر هم داستانشون قوی باشه معمولا دیالوگاشون ضعیفه
و...

پ.ن:
قابل توجه دوستان نویسنده و خاطره باز
نوشتن دیالوگهای رد و بدل شده بین خود و اطرافیان
اونقدرها هم که ساده به نظر میاد راحت نیس...
کافیه امتحان کنین
تازه میفهمین که بیشتر از نصف مکالمه بامزه دو ساعت پیش با دوستتون رو به یاد نمیارید
چه برسه به نوشتنش!

دیالوگ نویسی
علاوه بر این که یکی از روشهای افزایش دقت و توجه به محیط و پیرامونتونه ایضا تقویت حافظه!
راهی برای تقویت قلم و جبران ضعف همه گیر نویسندگان ایرانیه که ازش مبرا باشین
ضمنا باعث میشه خاطرات خوشی از دوستانتون براتون به یادگار بمونه...

+ بنده خودم دهها و صدها تیکه کاغذ بین کتابام و تو جعبه ها و جیبای لباسام دارم
که معمولا مکالمات جالب خودمو دوستانو توش یادداشت کردم
گاهی هم بعضیاشو پست میکنیم اینجا
  • ۹۳/۰۶/۳۱
  • حاجی ره

نظرات  (۲۸)

عجججججبببب  ...میگم چرا نوشتن دیالوگ سختمه! واس همینه پ!
  • مصطفی فتاحی اردکانی
  • کار جالبیست این هم شاید انجام دادیم اگر نرود قاطی اون کار هایی که قرار بود انجام بدیم و الان بسیاری را یادمان نیست
    kelas dastannevisi raftid?!
    ta onjayi ke yadame hichvaght az adabiyat khosham nemiyoomad!! enshaham ro hamishe babam minevesht :D
    bazi vaghta too postam khodam mifahmam bayanam eftezaaaaaaaaaaahe amaaa ....^_^
  • مهندس بهشت
  • اهم ایراینا در این طمینه خیلی ضعیفن
    خودمم که جزوشونم از رده کلا خارجم
  • بنای با ثوات
  • المی یعنی امشب نمیای..:((
    پس منمنتظر کی بمونم بگه اول خووووو....
    ای بابا..

    شرمنده الی عزیز میدونم اذیت میشی ونمیتونی که سوتی ندی ولی من ناچار بودم تا قبل اومدن مین سوتی رو بهت گوشزد کنم تا از بروز تا باز نیفتین به جون هم :)
    مگه موادم؟:))))

    اخه میدونی من وقتی میخوام ع یه چی دل بکنم باید تا جایی که خفه شم ازش استفاده کنم
    نمیشد تدریجی رفت دیگه:دی
    دلوم تنگ خو مِشو ولی...

    ما که رفتیم خاطراتمان بماند:دی
    ^____________^

    این مینام که اومده بود دم دستت هعی بهت یاری میرسوند:|:|

    دیوانم کردین شما دوتا که:|

    ^___^
    خخخ
    عه الی!!!
    کلا قاطی کردی ها اون هندونه فروشه که من بودم
    که!!!
    ممنون بابت رمز :) میگن رمز نطلبیده مراده:)
    خلاصه امیدوارم موفق باشی وکمتر سوتی بدی
    نمیخواد جواب منوبدی عیب نداره
    بالاخره الکی که اسمت استاد سوتیان نیست
    که!
    رمزو برا مین بفرست .الان برامن فرستادی:)
    عزیزم خب یهو میزاری میری ما دلمون تنگ میشه خب
    باید طبق برنامه ذره ذره ما رو ترک می دادی! :(
    مریم یکم دقت کن
    نمیفهمی دارم خودمو خفه میکنم؟!!!:دی

    امشب شب اخره دیگه 
    از اول مهر رفتم برنامه ریختم 
    امشب دیگه خووووب استفاده کنم
    که تا یه سال فش فش منو نگیره
    میدونی که
    معتادممم معتاااد:)))
    المی جان تو کنکور نداری دخترم؟!

    +ستاد ایجاد دلهره در دانش اموزان!

    :)))
    رمز دادم که
    به جا پخش کردنه هندونه برو نیگا کن :|
    :دی خخخ

    یهو میریزین سرم خو قاط میزنم 
    نکنه به تو اصن رمز ندادم!!!

    پس به کی رفتم رمز دادم!!!
    تازه یه عالمه نطقم کردم
    درباره همون چیزه 
    همون چیز دیگه مینا خودت پرسیدی 
    نگو که رفتم برای یکی دیگه موضوعو رو گفتم!!!

    واااااایییی همون ذره المثقالیم که ابرو داشتم رفت که:|:|
    المی بیا وبت بابا بهم رمز بده ببینم چه ریختی هستی دخمل زشت.

    عه راستی سلام:)
    16 نفر

    همه هم نشستن دارن نیگا درو دیوار میکنن!!
    شایدم واستادن!!
    شایدم تازه رسیدن میخوان بشینن!!
    یا شاید دارن میرن میخوان پاشن

    سرماخوردگی بد جور تاثیر گذاشته 
    معلومه نع؟!!

    خودم میدونستم:|
    :دی
    غذاها خیلی لوس تشریف دارن 
    مخصوصا ع نوعه کوکو:|اونم کوکو بادمجونش
    خو تو که سیاهی چرا میسوزی بیریخت تر شی!:|

    2 مین رفتم اس پشمکو جواب دادم 
    سوخت:|

    خخخخ بابا اونقد غر زد:دی
    هاجی چرا فرزانه نیس تو پیوندا؟!!

    ایشش حالا من باید برم ادرسشو بچرخم پیدا کنم:|

    خو بلاگه که اددش کنین خو:|:|
    ادم 6 ساعت دنبال ادرس نگرده:|

    نع نع خودم دارم راستی 
    با تچکر:دی
    اددش کنین ولی
    من اینقد انرژی مصرف نکنم دیگه:|
    برگشتم:دی

    9 تا:|
    پیشنهاد جالبیه که دیالوگ های بامزمونو بنویسیم
    حتما :)
    یه چیز دیگم دقت کردین؟!!

    من این شبای اخر پرحرف میشم؟!!

    اصن یه وضعیه
     کف میکنم اصن

    حالا نمی شه بیشترشو پست کنین..والا..
    :)""

    اوهوم پست کنین من یکم امشب اول شم:دی

    سلام

    این اقای کاویانی شما رو هم به کشیدن پیپ و سیگار تشویق میکرد ؟ یا شما جز اون شاگردهای خاص ایشون نبودید ؟....

    فقط خواستین استفاده کنین باید از فصل اول کارگاه شروع کنید حتما :)

    سلام

    اینم یه محیط فوق العاده برا اونایی که به داستان نویسی علاقه دارن ولی نمیتونن کلاس برن

    مدیر وبلاگ یکی از طلاب نخبه هستن به نظر بنده


                                            اینجا کارگاه داستان نویسی

  • بنای با ثوات
  • حالا نمی شه بیشترشو پست کنین..والا..
    :)
    16 نفر:|
    اه اره من سر گراناز 4 ساعت پستم طول کشید
    اصن یادم نمیومد چی گفته بود که اونقد همه بهش خندیده بودن:|:|
    نای نی نای...
    اولـــــم^_^

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی