المجانیه اخر
صبح که معتاد گرامی مارو رسوند سر کار
برگشت هوس خورشت قیمه کردم
میدونستم خونه از ناهار خبری نیس
رفتم رستوران
…
همین که بعد ناهار پامو از رستوران گذاشتم بیرون
یه ماشین پیچید جلوم و بوق زد
بکی از رفقای قدیمی بود
از همون پشت فرمون ماچ و بوس و بغل
(ما بهش میگیم معانقه و مصافحه!)
تا دم در خونه رسوند مارو
+ بازم میگین توهم دارم?!
++ از محضر دوستان مرخص میشیم
و میرم نماز…
- ۹۳/۰۲/۳۱
ناموسو مگه بمیرن چال میکنن حاجی؟؟
اون از کشتی ک زدین عروسو ترکوندین اینم از ناموس ک چالش میکنین
خشن شدین چرا؟؟؟
با ه.خ فیلمای اکشن نیگا میکنین؟؟؟؟