حکیم یرشده!
هر موقع دلم تنگ میشه
و از دنیا و آدما خسته میشم
پیامکی با استادم هماهنگ میکنم
که جایی ببینمش و با هم صحبت کنیم
یا هم که نه! ساعتها باهام حرف میزنه و حرف
آخرین بار میگفت:
ما فکر میکنیم منابع خوبی و مهربونی محدود و کمن!
واسه همینه مردم از خوبی کردن پرهیز میکنن
و بخیل از خوبی و مهربانی هستن
در حالی که دقیقا برعکسه
خوبی پایان ناپذیره
و در حال رشد
هر چقدر خوبی کنی
بیشتر و بیشتر مهیا میشه
مثه زکات که دادن و کندن مقداری از مال و دادنش برای خداس
اما نه تنها از اموالت کم نمیکنه بلکه خدا با پرداخت زکات برکتی به اموالت میده
که چندین و چند برابر اون مقداری که پرداختی رو در کمتر از سال در میاری
اصل خود کلمه زکات به معنای رشد و نموّه!
مثه درخت انگوری که تو فصل زمستون
بیشتر شاخ و برگهاشو میزنن
به قدری که آدم فکر میکنه
واسه امسال نمیشه امیدی به میوه اون داشت
اما همون درخت در بهار به قدری شاخ و برگهاشو پهن میکنه
و به قدری خوشه های انگور ازش آویزون میشه
که همه رو متعجب میکنه!
یکی هرچی داشت و به طوفان سپرد
یکی آبروشو سر هیچ برد
یکی با هوس هرچی بودو شکست
یکی هم نشست و فقط غصه خورد
دروغ شد واسشون مثل حرف راست
نمی دونن این جاده بی انتهاست
دیگه یادشون رفته کی هستن و
نمی دونن این اشتباه از کجاست
از ماست که بر ماست ، گم شدیم و پیداست
این نفرت و اندوه از سردی دلهاست
از ماست که بر ماست این عشقها بی معناست
اگه تلخی مجنون شیرینی لیلاست
از ماست که بر ماست
از ماست که بر ماست
یکی با یه احساس دیوونه رفت
یکی هم مسیرش رو وارونه رفت
عجب حسرتی شد برای همه
چه روزای خوبی از این خونه رفت
نشستیم و گفتیم خواست خداست
ولی این بهانست حقیقت کجاست
تاکی خود فریبی که تقدیر بود
حقیقت همینه که تقصیر ماست
حقیقت همینه که تقصیر ماست
پ.ن:
برای مخاطبان خاص خاله زنک
و ناشناس و رهگذر و سه نقطه
+ باز بگین چرا از ناشناسا خوشت نمیاد؟!
:(
- ۹۳/۰۲/۲۸