حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

م م 10122: آیکوننا!

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۰۸ ق.ظ

آیکون حاجی

نشاننده در vip

نوشاننده آب آلبالو

شنواننده آهنگ ماه و ماهی

و بیناننده کامنت دوستان با موب

و احساننده غمی پنهان و نامعلوم در دل

...

  • ۹۳/۰۱/۱۳
  • حاجی ره

نظرات  (۱۸)

خدایی اهنگه تاپیه
خوشمان امد
هم صداش
هم شعرش
لایک!
:))))
من هی میگم حاجاغای خوبی نیستید
خب نیستید دیگه!
تو حوزه یادتون نمیدن اینقدر شفاف و تابلو آدما رو ضایع نکنید؟؟؟
خو ساعت 1 شب من خواب بودم کامنت میذاشتم :))
تمام هوش و حواسمم پیش آب پرتقال بود!
چه انتظاری دارید از یه معتاد پرتقال و فراورده های وابسته؟؟ :))
پاسخ:
یاد دادن 
ولی ما یاد نگرفتیم!!!
:)))))
عمدی بود جمله ی آخر.
بدون اون هم البته می شد فهمید کار کیه. :)
+ قصد فقط تست گزینه ی ناشناس بود که چطوری کار میکنه، نه که نعوذ بالله سرکار گذاشتن شما!

پاسخ:
متوجه شدم!
:)))
  • خانم هموستات
  • آهنگ ماه و ماهی خیلی زیبا بود.ممنون از پیشنهادتون
    پاسخ:
    گوارای وجود!
  • فیروزه ای ....
  • غم که خوبه.  اصلا ما باش خو گرفتیم. یه روز نباشه دیوونه میشیم.
    + از vip بدم میاد!
    پاسخ:
    ما از غم و وی آی پی خوشمون میاد!
    دارین برمیگـردین ؟!   : (

    چـه زود تمـومـ شـد ... 
    پاسخ:
    همیشه همینطوره...
    :(
    سلام صب بخیر...به سلامتی رسیدی حاجی....
    آپ کن زورتر که بفهمیم....تا شب وقت داری البته ...نیستم تا شب...:)))
    پاسخ:
    سلام علیکم!
    به لطف خدا بله!
    البته حاجی,این غمو و اینا رو بیخیال.
    فوق فوقش یکی دو روز ناراحتی,بعدش روال عادی میشه!!
    نمیشه که همش تعطیلی باشه,خلاصه باید بریم سراغ کار و دانشگاه و......دیگه:-D
    هههههههه.حاجی,هفته اول دانشگاه سوژه خندس اصلن!!همه خوابن تو کلاس!!!!:-))))))))))
    حوزه اینجوری نیست هفته اول؟؟؟
    پاسخ:
    بله بیخیال!
    حتی نصفه روز! میگذره دیگه!
    والا...
    + والا بچه های ما امروز که سیزده اس هم سر کلاسن!
    نوچ!
    vip که آب پرتقال میده به مسافراش تقلبیه!
    (شرکت مسافربری منظورمه نه خود اتوبوس :دی )
    باس با آب پرتقال پذیرایی می شدید!


    + آخر علم بهتر بود یا ثروت؟؟ :))
    این تیکه اش بُلد بود به چشمم اومد وگرنه عمراً حال خوندن متن طولانی ندارم :/


    ++ خاله م به خیال اینکه مچمو گرفته ایستاده پشت شیشه اتاقم از طرف حیاط داره این متن ها رو میخونه!
    خواستم از همین تریبون بهش سلام کنم و شب بخیر بگم =))
    پاسخ:
    منظورتون از آب پرتقال اولی آب آلبالو بود دیگه!؟
    :)))

    + فک کنم علم بود!!!
    کی داره؟!

    +++ من هم عرض ادب و احترام دارم خدمت خاله گرامتان!
    این غمه که طبیعیه:-((
    نزدیکه١٢،١٣روز پیش خانواده بودی,الان تنها داری برمیگردی طبیعیه ناراحت باشی

    منم دادشم دانشجوبود,یه شهر دیگه,هر وقت میرفت (بعدعید) یه روز فقط کارم گریه بود:-((
    دایی هامم میرفتن.
    اصن واسه همین هیچوقت از روز١٣خوشم نمیومده :-((
     
    پاسخ:
    اصن غم طبیعیه!
    این شادیه که آنرماله!!!
    :)))))
    مهندس شما که از ما بدتری بابا!
    والا...
  • پیمان/پیمانه!
  • اوف.. بازم بلاگفا! حداقل محدودیت روده درازی در کامنت داشت نمی شد کسی کامنت تبلیغی دراز بذاره!والاااا
    پاسخ:
    حالا شمام هعی چپ و راس تبلیغ بلاگفارو بکن!
    والا...
    :)))
    امیدوارم صندلیت کنار پنجره باشه!
    لذّتیست در نگاه کردن به جادّه در شب ، هدفونی بر گوش

    شب، و دیگر هیچ ...

    --------------------------------------------------------------------------------
    میگم سجّاد موذّنی جان،
    قصد جسارت و اسائه ی ادب ندارم، امّا قرار دادن کامنتی که نوشتید به شکل پست (به جای کامنت) شایسته تر و بایسته تر بود تا قرار دادنش به شکل کامنت در ذیل پستی که محتواش ارتباط خاص و واضحی با کامنت زیبای شما نداره
    کوچیک تر از اونم که بخوام شما رو نصیحت کنم، امّا این سخن حافظ رو پذیرا باشید که هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد. خوندن این کامنت در پستی و در وبلاگی متناسب با موضوع و محتوای کامنت و روایت ذکر شده، شیرین تر و شایسته تر بود.
    ان شاالله که از این به بعد این مطالب زیبا رو در وبلاگ خودتون ببینیم :-)
    پاسخ:
    بله صندلی تک نفره کنار پنجره!
    به دعای دوستان!
    حاج عاغا اجازه میدید این اسپم بزرگ سجاد موذنی رو هم بفرستم بره پیش اون اسپم کوچیکه مهدی امینی
    :)))))
    پاسخ:
    مجازید!
    :)))
    ای حاجی...کجایی
    پاسخ:
    الان یا الان؟!
    ای بابا
    این غم به خاطر اینه که یعد از یک تعطیلات خوب و پربار دارین تنهایی میرید قم.
    همه ی ما اینجور غم ها رو موقع خوابگاه رفتن بعد تعطیلات چشیدیم حاج آقا.
    + میخواستم ناشناس نظر بزارم یه بار ببینم چطوریه. :)
    ++ الان که وقت تحلیل ناراحتیتون و .... نیست. اینا باشه واسه ی فزدا ایشالله. :)
    پاسخ:
    با جمله آخر که خودتونو لو دادین!!!
    :)))
    حاجی هم چه شد....هم چرا دلت غمین شده......(آیکون گمشده در حال کوبیدن سر به دیوار..)
    پاسخ:
    هویجوری!
    غم نمک زندگیه استاد!
    سر کوبیدن نداره که!
    والا...
  • سیدمهدی نقیبی راد
  • چه جالب
    پاسخ:
    اوهوم!
    دلم کباب شد
    :(((
    پاسخ:
    بیخیال!
    دلتون شاد!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی