حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

م م 10121: کشکولیه!

سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۳۵ ب.ظ
خواهر بزرگم تازه امشب به هممون
عیدی داد!
بهش میگم یه دونه هم بده ببرم قم واسه خانمم!
***
امشب دارم میرم قم
دامادمون با کنایه میگه:
حاجی باز که داری دست خالی میری؟!
میگم: دست خالی چرا؟!
خانمم قم منتظره!
***
رفتم مغازه روبروی خونه مون
میگه:
حاجی ازدواج کردی اونجاها؟!
میگم:
آره دو سه باری!!!
***
یاد فیلم شاتر آیلند افتادم
  • ۹۳/۰۱/۱۲
  • حاجی ره

نظرات  (۲۴)

جواب کامنتمو تو این پست متوجه نشدم
چرا مسیرتون نخوره؟؟
شما ک ایران گرد خوبی هستین!!!
؟؟؟

1.؟
  • فیروزه ای ....
  • همینم که تعارف کردم خیلی ها حاجی!
    ی کامنت آشی از فیروزه ای گرفتن غنیمته :))
    پاسخ:
    اصن ضرب المثل داریم گرفتن یه کاس آش از اصفهانی غنیمته!!!
    :)))
  • فیروزه ای ....
  • از دیشب آش مونده. خیلی هم خوردیم دیگه جا نداریم. بفرستم؟
    پاسخ:
    اینم از تعارف اصفونیا!
    آشه
    مال دیشبه
    دیگه جا ندارن بخورن
    تازه به فکر حاجی افتادن!!!
    :)))
    "یعنی لحظه عاخر قرارِ سورپرایز بشیم بفهمیم شما حاجی نبودید مهندس بودید مثلن؟!"

    یا مثلا فرض کنین حاجی بفهمه اصلا وبلاگ نداشته! همش توهّمات خودش بوده و هر کدوم از بازدیدکننده ها هم یه بخشی از شخصیت خودش بودن و کامنت هایی که براش گذاشته می شد از ذهن خودش بود!

    یا مثلا حاجی بفهمه در اصل یه جهانگرد هندی بوده!

    به نظرم خیلی جالبه اگه آدم یه روز از خواب بیدار شه و ببینه یکی دیگست! البته نه مثل مسخ کافکا که از خواب بیدار شه ببینه سوسک شده! بشه یه آدم تو یه زندگی دیگه ، تو یه شهر دیگه ، یه خونه ی دیگه با یه بدن دیگه!
    بشه یه کشاورز برنج کار تو شمال چین
    بشه یه پنبه زن تو روستاهای کرمان
    بشه یه نوازنده ی خیابونی دوتار تو شمال خراسان
    بشه یه راننده تاکسی تو نیویورک
    بشه یه کوزه گر تو یه شهر کوچیک تو هند
    بشه یه قبر کن تو یه قبرستون پر چمن تو دل لندن
    بشه یه بنّای پیر تو یه روستای کویری
    بشه یه مغنّی، تعمیر کنه قنات های ریخته زیر نخلستونای بم رو
    بشه...
    اصلا لذّت خوندن داستان هم تو همینه! تجربه ی یه زندگی دیگه، در حالی که تو واقعیت نمی تونیم لمسش کنیم، مگر به مدد خیال...

    تو قیامت اگر خدا به بنده های بهشتیش اجازه بده همچین تجربه هایی داشته باشن، خیلی خوش به حالشون میشه...


    نیمه شب، دل آدمو تنگ می کنه...
    روشنی روز افسار میزنه به سمند خیال، امّا هوا که تاریک میشه خیال افسار پاره می کنه...
    پاسخ:
    اینجا همه شاتر آیلندین که!!!
    :)))))))))
    شاتر آیلند :|
    بابا نه دیگه انقد
    اصن کمشم ...

    پاسخ:
    یعنی به خودمون امیدوار باشیم؟!
    eeeeeeeeeeeee
    حاجی دادامم بلیط 5شنبه ساعت9 رو گرفته.:((((
    13ام میموندید با خانواده خب!!!
    پاسخ:
    من هنوز تشکیل خانواده ندادم!!!!
  • پیمان/ پیمانه!
  • نچ وبلاگ سیخی چن؟
    پاسخ:
    ایشون فقط وبلاگارو زیر و رو میکنن!!!
    ممم
    شایدم شما راست میگین؟!!
    ممممم
    بحرهال شرمنده
    ایشون ک من میگم از همین بچه های بلاگرن...
    نمیدونم...
    مگه وبلاگ ندارین عایا؟
  • پیمان/ پیمانه!
  • فکر کنم من رو با کسی دیگه اشتباه گرفتین نگین خانم. بنده الان اینترنت پرسرعت شاتل دارم و یه کامپیوتر خونگی که باهاش وصل می شم به نت!
    اینجوری اسمم رو بنویسم انگار بهتره و راحت تر شناسایی می شم!
    خب نت نداشتین دیگه گفتین نمیشه خریدو گرونه و اینا!!!
    الان با نت چی اومدین؟؟؟!!!
    جل الخالق!!!!
    :|

    ئه ئه ئه.. چرا حرف دهن آدم می ذاری؟ من کی گفتم نت ندارم؟ گفتم لپ تاپ ندارم و چون به کارم نمیاد لزومی هم نداره بخرم و با پی سی میام نت!
    در ضمن خشن نیستم تو الان چهره من رو دیدی؟ نمی شه از روی کلمات نوشته شده توی یه کامنت از اخلاق و خشانت کسی سر در آورد خواهر:)
    چه خشن اونوقت!!!
    شما ک نت نداشتین!!!
    جل الخالق!!!
    کی گفته من با گوشی اومدم آخه؟ بنده الان پای پی سی نشستم و دارم نت گردی می کنم. با گوشی نمی تونم وبلاگ های ایجاد شده در بیان رو بخونم و متأسفانه مسوولینش هم هنوز پاسخی به درخواستم مبنی بر رفع این مشکل ندادن. افتاد؟
    اقای پیمان چطوری با گوشی اومدین؟؟؟
    می گم که.. حاجی اهالی قم راحت دختر شوهر می دن اونم با کمترین خواسته ها.. چه جوریه که شما هر دفعه مجرد قسر در میری از دسشون؟هوم؟
    پاسخ:
    به کمک استخاره!
    :)))
    ما نه فقط در خوبی و شادی که در غم و ناراحتی هم دوست شماییم.
    خوبه دیگه که برای خانواده خوشحال و خب هستین.
    + اصلا اگر نگید ما نگران میشیم و فکر میکنیم چیزیتون شده!
    والا... :)
    پاسخ:
    دوست آن است که گیرد دست دوست
    در پریشانحالی و درماندگی!
    + لیکن ما چنین توقعی از دوستان نداریم!
    و اعتقادمان هم بر این است که باس فقط شادی رو شریک شد!
    ممنون از ارزوتون
    اما مهمان حبیبه :)
    باخودش برکت میاره
    با تمام مشکلات خیلیم قدمشون روچشم
    شما هم دوس دارین افتخار میدین راهو کج کنین در خدمت باشیم شامی نهاری حاج اقا
    نترسین نمک گیر نمیشید
    جدی!
    پاسخ:
    چشم ایشالا!
    مسیرمون بخوره چشم!
    + دیگه مکیگن جایی هستین که فک نکنم هیشوخ مسیرمون بخوره!
    :))))
    یعنی لحظه عاخر قرارِ سورپرایز بشیم بفهمیم شما حاجی نبودید مهندس بودید مثلن؟!
    هوم؟!

    پاسخ:
    هر چه باشم مهندس نیستم!
    شاعر سپید، حاجی ره
    حاجی پس توراهی!!!
    پاسخ:
    تقریبا!!!
    حاجی پس سیزده چی می شه...با خانواده؟
    هم خونه ای برگشته که می خوای با اون 13 رو به در کنی....
    یا با دوستای قمی می ری...؟؟؟؟؟/
    پاسخ:
    سیزده بهدر: تنها در خانه
    با یاد یار!
    حاج آقا چه صورتی با سیلی سرخ می کنیدا!!!!
    خوبه که کسی از اعضای محترم خانواده اینجا رو نمیخونه ببینه چه آه و ناله ای میکنید از تنهایی واسه دوستانتون!!!!
    والا...

    + راستی اون آقای صاحب باغی که میخواستید تابستون بیاید واسه استراحت و مراقبت،
    یک خواهر چشم سبز هم داره ها! گفتم که در جریان باشید! خیلی هم خوب!!!!
    پاسخ:
    من که ناله نکردم اونم واسه دوستان!
    من فقط مکالمات روزمره مونو نقل کردیم!
    والا..
    اصن دیگه نمیگم!!!
    (شوخو)
    لابد شما پلیسه هستید ما ها هم بیمارهای روانی:)))
    قم هم میشه آیلند:)))
    پاسخ:
    خب اون پلیسه هم که پلیس نبود
    اونم یه روانی بود مثه بقیه روانیا
    و حتی بدتر!
    درسته؟!
    سفر به سلامت
    سلام مارم به خانومتون برسونین :))
    پاسخ:
    بزرگیتونو میرسونم!!!
    :)
    کی راه میفتین انشالا؟؟؟

    +حالا اخر تعطیلات پسر بزرگه و خانومش (ترکه) بدون اینکه خبر بدن اومدن اینجا !!!
    :|
    شمال بودنا!!!
    پاسخ:
    به زودی!
    وسایلمو بستم دیگه!
    واسه شما آرزوی صبر جمیل و اجر جزیل داریم!!!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی