م م 1012: لیس لنا زوجه یعطلوننا!
پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۲۵ ب.ظ
امروز دو شیفت سرکار بودم!
بعد هم پیاده در دل شب راه افتادیم رفتیم عروسی!!!
عروسی یکی از رفقای طلبه!
کسی که اسمشو گذاشته بودیم "پیرمرد کلاس"
دیگه نرسیدیم به مجلس شبای جمعه و ابگوشتش!
ولی رفتیم ترکوندیم اونجارو!
:)))
ساعت هفت شروع شد
منم زود رفتم
فقط پدر و برادرای داماد بودن
و یکی از بچه های ما!
هر چی صبر کردیم کسی نیومد
پیامک دادم به یکی از رفقا:
هیشکی نیومده!
جز من و فلانی
به بچه ها بگو بیان دیگه
ده مراسم تمومه!
جواب داد:
نگران نباش! میان!
شما مجردا زن ندارین که معطلتون کنه!
+ والا...
- ۹۲/۱۲/۱۵
نمونه بارزش دایی مامان بابای من!!ینی فیسسسسسسسسس فیسسسسسسسس
عروسو زودتر از این اماده میکنن :|