جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۵۷ ق.ظ
بدو بدو
دیزی از شب گذاشته دارم!
بدو تا سرد نشده!
بدو که تموم شد!
(یکی دو ساعت دیگه کار داره! خیلی عجله نکنید! خیابونا هم لیزه! والا...)
پ.ن:
با خودتون چتر بردارید
داره عین سیل بارون میاد.
پاسخ:
پاسخ:
بله بله همینطوره!!!!!!
پاسخ:
پاسخ:
خب الان چه گلی به سرم بزنم؟!
مریم؟
سوسن؟
یاسمن؟
...
پاسخ:
پاسخ:
چه عجب!
الوعده وفا!!!
خیلی خاطره قشنگی بود
آدم دلش میلرزه!
بیشترین خاطرات منم از تبلیغ با بچه هاست
چقدر پاک کم توقع ساده و مهربون بودن.
خدا یار و نگهدارشون باشه
و براشون بهترینهارو رقم بزنه!
آمین
پاسخ:
پاسخ:
اگه آدرس وب داشتین تو خصوصی بهتون میگفتم
والا...
پاسخ:
پاسخ:
شماره چند میزنین؟!
پاسخ:
پاسخ:
شما مثه یه مرررررررررد آدرس بده
من اولین تعطیلات بعد از ماه صفرمیام همشو باهم میبرم
دوشواری نداره که!
شما هعی اکل از قفا میکنین!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
چه فرقی میکنه وقتی کسی گوش نمیده؟!
والا...
اصن میخوام این وبو ببندم!
پاسخ:
پاسخ:
اینقدری که من واسه رسیدن به این لپ تایپ کردم
اگه سفارش تایپ گرفته بودم
الان پول خرید یه لپ نو و گل گلی رو داشتم!
آدمو از زندگی سیر میکنین
لا تبطلوا نذوراتکم بالمن و الاذی
ثواب و اجرنذری هایتان را با منت گذاشتن و اذیت کردن حاجاغا باطل نکنید.
والا...
پاسخ:
پاسخ:
نه خدا نکنه!
خودشیفته چیه!
به نظر بیشتر متوهم میایید.
خخخخخخخ
پاسخ:
پاسخ:
به کسی که نیمرو میپزه نمیگن آشپز
تازشم ما که نه چیزی دیدیم نه خوردیم
والا...
پاسخ:
پاسخ:
من گفتم؟!
شما هعی سنگ میندازین جلو پای حاجاغای مملکت!
پاسخ:
پاسخ:
خودتون شرط کردین!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
از اولشم میدونستم یه شیرازی از پس همچون تعهدات سنگینی بر نمیاد!
کجا؟!
باید به من دیزی بدین!
پاسخ:
پاسخ:
همین که پا میشه از بندر واسم ترشی میاره خودش نشون دهنده درجه عزیزیه
گفتن نداره که!
والا...
من میگم چی میشه:
یا شفته یا آش!!!
خخخخخخخ
پاسخ:
پاسخ:
اون جمله آخر یعنی چی؟
مگه قصد فروش دارین؟
نفهمیدم!
پاسخ:
پاسخ:
خب اتفاقا الان ظهره
و این مشکوکه!
در مورد ورزش هم هنوز مدرکی ارایه ندادین!
دیزی تون الان اینجاس
شما شرایطو داشته باشین حله
والا...
پاسخ:
پاسخ:
خاله ام از بندرعباس ترشی بندری واسه خواهر زاده عزیزش آورده مااااااااه
(خوبه فقط ترشی بندری آورده نه ... بندری! والا...)
ما هم فقط یادمون رفت
حالا ناهار چیه؟!
نوشابه با ترشی؟!
خخخخخخخخ
پاسخ:
پاسخ:
تنهایی خوردنتون ثابت شد و مورد قبول هییت داوران قرار گرفت
بقیه اش؟!
پاسخ:
پاسخ:
خواهشا رو قمیها عیب نزارین
حالا خوبه همه شاهدن ما از شما اینجور پیچوندن رو یاد گرفتیم
اینجور که شما دو دستی و سف لپو چسبیدین
آدرسم بدین چیزی گیر ما نمیاد
والا...
پاسخ:
پاسخ:
دیدی چی شد؟!
ترشی یادمون رفت!
جاتون خالی
اینقدر این همخونه ای به به و چه چه کرد و تشکر
که من دیگه خجالت کشیدم از خودم!
پاسخ:
پاسخ:
اونوخ همیجور دس رو دس گذاشتین؟!
آشپزی
پیاده روی
نون بگیرین
...
پاسخ:
پاسخ:
ثابت کن!
به همه شرایط پایبند بودید عآیا؟
تا هفت بیداری
ورزش
آش
همه شو هم خودتون خوردید؟
خدا وکیلی؟؟؟!!!
پاسخ:
پاسخ:
یادم نمیاد!
اینجا همه غیر ممیزن!!!
خخخخخ
باور نمیکنم!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
مخلفات دیزی دیگه
از جمله گوشت نذری حسینیه اعظم زنجان که قسمتمون شده
بنده نذر طلبه ه کردم که فقط خودم و همخونه ای هستیم
طلبه دیگری یافت نشد!
هم میشه همینجا خورد هم میشه با قابلمه برد
قم - در زرده!
پاسخ:
پاسخ:
چی چی رو دیزی در کار نیست!
تازه رفتم زیر بارون بربری گرفتم!!!
البته ییام تا اونجا فقط ببینم
مگه مریضم خب؟!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
خدا توفیقتونو زیاد کنه!
ما که ماههاست توفیقشو نداشتیم...
پاسخ:
پاسخ:
مهندسا نه بنده ان نه ناس!
تو هیچ دسته و گروهی اصن قبولشون نمیکنن!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
نه!
ولی از این به بعد داریم!!!
پاسخ:
پاسخ:
بازم خبری شد بهتون خبر میرم
خیره ان شا الله
پاسخ:
پاسخ:
آخوند شدم سرآشپز که نشدم!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
منم از خیلیا پرسیدم هیچکی نمیدونه!
پاسخ:
پاسخ:
منم به درگاه خدا توبه میکنم نه شما که بنده خدا هم نیستین!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
صدبار توبه شکستی باز آ!
من نمیتونم دیگه جمعه ها هم توبه مو نگه دارم
فقط شنبه تا پنج شنبه
والا...
صبر و تحمل ما هم حدی داره واسه اذیت نکردن بقیه!!!
پاسخ:
پاسخ:
سس هزار جزیره هم میخوای؟
به عنوان مخلفات؟!
نه دبگه ما نمیتونیم با اینهمه اختلاف سلیقه سر یه سفره بشینیم!
والا...
(فک کنم توبه مو شکستم!)
پاسخ:
پاسخ:
گفتم نذری طلبه هاست!
طلبه این شما؟
والا...
پاسخ:
پاسخ:
دیزی خودمه
دوس دارم یه هفته بجوشونمش!
والا...
بجای حسادت واسه آینده برنامه ریزی کنین!
مسیولین هیچ وقت به هیچ فکری نبودن
خودتون باید آستین بالا بزنین!
الان نه بابا! الانه که نه!
نامحرم اینجاس خب!!!
آستینتونو بزنین پایین لطفا
پاسخ:
پاسخ:
موافقم!
هیچ وقت چتر نداشته ام!
نمایشگاه نقاشی که دیروز صب پرسیدم
گفتن همون روز صبح تمومه!
دیگه سانس عصر هم نبودن که بخوام بهتون خبر بدم.
پاسخ:
پاسخ:
بله بله بله!
اعتراف میکنم که اشتباه کردم.
پاسخ:
پاسخ:
حالا خوبه کامنتا ساعت داره
و دروغگو رو رسوا میکنه!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
نذر طلابه!
نه مهندسین!!!
پاسخ:
پاسخ:
حالم بد شد!
نوشابه؟
سر صبح؟
زمستون؟
با دیزی؟
من که هیچ وخ با شما نه دیزی میخورم نه کله پاچه!
مگه اینکه بخوایید تو رفتار زشت و زننده تون تجدید نظر کنین
والا...
پاسخ:
پاسخ:
مجبورم دیگه!
شرمنده ام!
من از صدای کشیدن ملاقه به کف قابلمه خیلی خوشم میاد
دیگه خود دانید!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
سلام
این هندونه ها که زیر بغل ما میزاری دلیل نمیشه واسه شما بیشتر دیزی بکشم ها!
صد بار هم گفتم هعی شب و صب بخیر نگو!
پاسخ:
پاسخ:
حیفه صب جمبه!!!
شب جمعه نداریم
حداقل صبحشو از دس ندیم
والا...
شما خودتون گل هستید. :)