م م 541: توقعنا من الاطفال! (توقع ما از کودکان!)
سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۳۰ ب.ظ
سه قلوهای خواهرم زنگ زدن
میگن:
دایی قول دادی عیدو بیای!
همین امشب راه بیفت بیا!
میگم:
میدونی چقدر ظرف نشسته دارم؟!
کی اینارو میشوره؟
کاش شماها اینجا بودید میشستید!
پ.ن:
اون موقع ها
که مدرسه نمیرفتن
مینشستن لبه سینک
(یعنی اینقدر کوچولو بودن!)
و چنان حرفه ای ظرف میشستن
که خانم مهندسا هم اینجوری نمیشورن!
والا...
- ۹۲/۰۷/۲۳