م م 465: البیامکات! (پیامکها!)
همیشه دوس داشتم
پیامک های رد و بدل شده بین خودم و دوستان (از نوع حقیقی لا مجازی!) رو پست کنم
که فضای پیامکی یه عده از طلبه هارو هم ببینید:
پسرخاله ام (البته ایشون دانشجو تهرانه!):
عجب آخوندی هستی!!!
من:
سلام!
چه جور آخوندی هستم؟!
پسرخاله:
بد!
پ.ن:
این پیامک ها همینجا خاتمه یافتند
و اگه شما چیزی فهمیدین
منم فهمیدم!
والا...
نمونه دیگه:
من:
کلاسو ضبط کن تا من بیام!
رفیق طلبه قزوینی:
برو بمیر!
یه نمونه دیگه:
یک طلبه (از طلبه های تهرانی):
.... ........ ...... ..... .... .............. .... (سانسور شد!)
من:
.... .... ... .. ......... ............... (ایضاً سانسور شد!)
طلبه تهرانی:
.... .... ... .. ......... ......... ...... ........
من:
برو گم شووو کصافط
میخوای منو آلوده به گناه کنی؟!
برو از خدا بترس!!!
طلبه تهرانی:
خفه بمیر باو!
کمک به مومنه!
ثوابم داره!
پ.ن:
این پست کاملا مستند و حقیقی بود!
خداوند مارا بفرماید مشمول لطف و رحمتش!
نکته ضروری:
خیلی از الفاظ واسه ما طلبه ها
معانی کاملا متفاوتی داره با اونچه در میان مردم معروفه!
مثلا "برو بمیر"ی که اون طلبه گفت یعنی "باشه!"
- ۹۲/۰۷/۰۳