م م 461: علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل!
توی اتوبوس
یکی از بهترین اساتید سطح یکمو دیدم
با اصرار جامو بهش دادم
منو نشناخت
معرفی کردم
خیلی خوشحال شد
داداش یکی از بزرگترین متفکرین و سیاسیون روحانیه
البته هیچ شبیه داداشش نیست
اینقدر این مررررررررررررد افتاده و خاکی و شوخ و ملایمه که حد نداره
بهش گفتم:
حاجاغا ما مرتب یادتون میکنیم
همین چند روز پیش خونه یکی از رفقا ذکر خیرتون بود
بچه ها خیلی احوالتونو میپرسن
(هعی دعا میکرد)
یه سوال ازش پرسیدم
(در مورد شوخی با خدا در پست 447 همین وب!)
فرمودند:
اصلا طنز به ساحت خدا و چهارده معصوم علیهم السلام راه نداره!!!
بنده هم پستو اصلاح کردم
البته یکی از دوستان تذکر داده بود
اما بنده به این نظر نرسیده بودم که واقعا اشکال داره!
به هر حال...
دعوتش کردم خونه مون شهرستان
گفتم دستمون بازه با خانواده هم تشریف بیارید در خدمتیم
ناباورانه شماره مو گرفت
گفتم:
حاجاغا ما خیلی شمارو واسه صبحونه و ناهار و شام حجره دعوت کردیم
دیگه بیشترش توفیق نشد
گفت: کم توفیقی از ما بوده!!!
چقدر میگفتیم و میخندیدیم سر سفره ها
جک تعریف میکرد خفن!
اما آدم ندیدم در تقوا و زهد مثه این طرف!!!
پ.ن:
همخونه ایم گوشیشو جواب میده
انگار یکی از مراجع زنگ زده بهش
از بس مودبانه و خاضعانه جواب میده!!!
گوشی رو که زمین میزاره
داد میزنه:
حاجی!!! حاجاغا فلانی داره میاد!!!
خونسردانه میگم: کی هست؟!
میگه: بابا بزرگترین استاد فلسفه و اخلاق فلان جاست!!!
نمیشناسیش؟!
من: :(
حاجی داره میاد اینجا!!!
عاغا عین فرفره پریدیم خونه رو مرتب کردیم
(زنگ زد الان)
یا ابالفضل!!!!!!!!!!!!!!!!
- ۹۲/۰۷/۰۳
شما هم زیاد سخت نمیگرفتی ، اینجور آدما بیشتر به نیت توجه میکنن
احتمالا چون دیده شما از ته قلبت دوست داری بیاد خونتون اومده