حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۹۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۵
مرداد
یه بنده خدا پیر مردی هم منتظر اتوبوس بود
میخواس بره تهران
بعد یه ماشین خیلی خوشگل مشکی با چراغای زنون
راننده شم یه جوون خوش هیکل تیریپ مشکی! واستاد واسه خرید آب معدنی و اینا
تو دلم گفتم:
خدایا این مارو ببره قم
صد تا صلوات هدیه میکنم به امیرالمومنین!
(ماشالا اشتها نیست که!!!)
ما هم داشتیم یه قوطی نوشابه میخوردیم که اگه نرسیدیم سحری بخوریم
نمیریم!!!
موقعی که داشتم ماشینشو سیاحت میکردم چند باری چشم تو چشم شدم با صاحابش
من رو نیمکت بیرون مغازه نوشابه خوران
ایشون رو صندلی راننده آب معدنی خوران!
راه افتاد...
به پیرمرده که رسید نگه داشت
کجا میری؟
...
خلاصه مارا دعوت نمودندی که بهشون افتخار داده
ماشینشون رو به حضور انورمون منور فرماییم!

گفتم: تا قم چقد؟
گفت: چی چقد؟
گفتم: کرایه!
با خندف گفت: کرایه میخوام چیکار؟
خلاصه...
وسایل صندلی جلو عقب رو جمع و جور کرد
و من جلو نشستم کنار دستش
حضرت پیرمرد هم عقب که بخوابه!

همین که نشستم پرسیدم:
تهران زندگی میکنین؟!
و دو ساعت صحبت و خنده و بحث و مناظره و خاطره گویی آغاز شد!

پ.ن:
تو راه که صحبت از ماشین و ماشین بازی شد
پرسیدم:
تازه گرفتین  ماشینو؟
گفت: صفره!!!
۲۰۱۴
اوپتیما
  • حاجی ره
۰۵
مرداد
دیشب که با خانواده گرام خداحافظی کردیم واسه عزیمت به قم
اتفاقات بامره ای افتاد:
موقعی که داشتیم به سمت جایگاه اتوبوسهای گذری میرفتیم
دیدم یه وی ای پی داره میره
خیلی حیفم اومد که اگه اینقدر واسه سریال مدینه!!! طولش نمیدادن حضرات
میتونستم باهاش برم و حداقل راحت بخوابم
که صبح بتونم ب م سر کار و پروژه
نه اینکه باز یه روزو بخوابم خستگی راه از تنم بره
تازه رسیدیم دیدیم اصن اتوبوس دیگه ای هم نیس!!!
معمولا یکی دو الی سه اتوبوس مشغول خرید و ... هستن اونجا
ولی بنا به آیه کریمه:
و من یتق الله یجعل له مخرجا
و یرزقه من حیث لایحتسب...
ایضا:
عسی ان تکرهوا شیئا
و هو خیر لکم...
اتفاقی افتاد که خیلی حال داد!
  • حاجی ره
۰۵
مرداد
تا پایان میهمانی خدا چند روزی بیشتر باقی نیست
ایضا تا پایان ثبت وب در بلاگ
به صورت ساده و بی دردسر و بی دعوتنامه!

+ جا نمونه کسی!
  • حاجی ره
۰۵
مرداد
این یکی دو روزه مشغول هجرت الی القم بودیم
این شد که نرسیدیم زیاد به دنیای مجازی موازی حقیقی!

+ آیکون حاجاغا در قم...

پ.ن:
با عرض معذرت از دوستانی که جواب سوال یا انتقاد و پیشنهاداتشون دیر شده
از ته دل...
  • حاجی ره
۰۲
مرداد
اللهم انصر الاسلام و اهله
واخذل الکفر و اهله...
  • حاجی ره
۰۲
مرداد
موقع دعوا که بیشتر مشتزنی نوبتیه
علی میگه
دایی انگشترتو دربیار! نامردیه!
قبول نمیکنم
اینجوری تنها برتری نظامی من از بین میره!
انگشتر دستمه بازوهام سیاهه از دستشون
خلع سلاح بشم واویلاس دیگه
  • حاجی ره
۰۲
مرداد
امروز خونه سه قلوها بودم
فاطمه که روزه است و حال دعوارو نداره
حال هم داشته باشه طرف منو میگیره
ولی محمدو علی حسابی مارو زدن
مثه همیشه...
تازه دیروز تو حموم متوجه شدم مشتهای علی بازومو کبود و سیاه کرده
امروزم حسابی پیش مادرش مظلوم نمایی کردم و زیرآبشو زدم!
  • حاجی ره
۰۲
مرداد
انقدر خسته و کوفته ام
که انگار چند نفر حسابی زده باشنم!
هر چند با سه قلوها امروز حسابی کتک کاری کردیم
ولی میدونم واسه بیخوابی امروزه...
از امشب میخوام بخوابم و برگردم به زندگی آدمیزادی!
  • حاجی ره
۰۱
مرداد
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • حاجی ره
۰۱
مرداد

دوستان عزیز

قسمت پیوندهارو یه نگاه بندازین

اگه نقد و نظری دارین بفرمایین

اگه هم میخوایین با اسم دیگه ای لینک بشین

امر بفرمایین در خدمتم!


بعد نوشت:

خودمم ترجیح میدم لینک نشم

یا با اسم کامل: "حاج آقا آخوند روحانی" لینک بشم!

:)))


+ ایشالا یه روز بیاییم بگیم:

پیوندتان مبارک!

والا...



+++ مورد داشتیم به خاطر لینک کردن فحش خوردیم

اینه که خیلی با احتیاط میلینکیم

باز هم اگه کسی دوست نداره در پیوندها باشه، بفرماد تا اقدام مقتضی بعمل بیاد!

(معمولا واسه لینک کردن نه اجازه میگیرم نه خبر میدم! اینه که این میشه!!!)

  • حاجی ره