

خب دوستان!
به پایان آمد این دفتر
حکایت همچنان باقیست...
(احتمالا باز یه نفر سکته زد!!!!!!! خخخخ)
از فردا مثه یه رئیس متشخص میخوام برم سرکار
ضایعست دیروقت برم روز اول!
تازه امشب خودم بچه هارو تهدید کردم
کسی سال جدید دیر بیاد یا ساعات کاریش کم باشه فلان و بهمان!!!
:)))))))
آهان!
اینو میخواستم بگم
شاید
فقط شاید!!!
کمی کم رنگ تر بشیم زین پس
مثلا چهار پست در روز بشه سه تا و نصفی!
گفتم نگران نشین!
+ دلم برای محققانم تنگ شده است!
یه اتفاقای خوبی هم داره در خفا و پشت پرده میفته
که بنده به حسب اعتماد دوستان نمیتونم خیلی شفاف سازی کنم!
خب عزیز من از بلاگفا میزنی بیرون
بیا رک و راست اعلام کن دیگه!
چرا همه خصوصی میان میگن؟!
خجالت نداره که!!!
والا...
+ مهدی معروف به "لانتوری" و سنجاقک معروف به "سنجاخی" نیز
بلاگفا رو طلاق دادن (سه طلاقه ایشالا!)
و به آغوش گرم و مطمئن بلاگ انداختن خودشونو!
البته اینا موردای علنی بودن
سخن بنده با اونایی بود که آدرساشونو خصوصی میزارن!
و اعلام عمومی نمیکنن خودشونو!
والا...
زشته!
نکنین اینکارو...
دوستان گردنتون حق دارن
خستگی یعنی دلهایی که دیگر توان دوست داشتن ندارن...
+ کپی از وب دوستی با اندکی تغییر
رفیقم میگه:
امروز روز طبیعته
روزیه که مردم میرن به دامان طبیعت
و آشغالاشونو اونجا میریزن!!!