حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۱۳۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

۱۴
شهریور

به مناسبت روز دختر!!!! 

(چه ربطی داشت؟؟؟)

در نظر داریم طی مراسم باشکوهی 

از شمایل روحانی و معنوی و عرفانی "حاج آقا آخوند روحانی" پرده برداری کنیم! 

تا زین پس در صورت مشاهده آن صورت ملکوتی 

در پارک و خیابان

در مسجد و محراب

در تلویزیون و ماهواره

و ...

ادای احترام نموده و سلام بدید خدمتشون!

مخصوصا بچه های قم!!!


پ.ن1:

البته رمز فقط به افرادی داده میشه که صلاحیت اخلاقیشون

توسط ارگان ها و سازمان های ذیربط ذیل تایید گردد:

واحد حراست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 

سازمان تبلیغات اسلامی شهر محل سکنی

امام جماعت محل!


پ.ن2:

چون خودم از خودم عکس گرفتم

کامل نیفتادم!

دیگه خودتون با تخیلات و توهمات قویتون

شخصیت سازی کنید!

در این امر موفقیت شما عزیزان را خواستارم!

هوالمستعان!!!

  • حاجی ره
۱۴
شهریور

یعنی تو قرن بیستو یک 

هنوز احمقهایی پیدا میشن 

که راست راست تو چشمت نگاه کنن

و دروغهایی رو سر هم کنن و واست بگن

که دهها نفر دیگه عیناً همون دروغ رو بهت گفتن!!!


"دقیقا با امروز 3 یا 4 مرتبه س که به وبلاگ شما میام. ولی هر بار که اومدم به وبلاگت امار بازدید و تعداد نظراتت بسیار کم بود. بیا سایتم محصولات افزایش بازدید وب رو دانلود کن و امارتو بالا ببر منتظرم."

&

"سلام عزیز!! چند وقته وبلاگ داری؟چون بازدیدت نسبت به مطالب قشنگت کمه!!من یه سایت توپ دارم که بهت پیشنهاد میکنم حتما بیای توش ثبت نام کنی که تو آمار بازدیدت خیلی موثره.اگه ثبت نام نکنی پشیمون میشی!!منتظرت هستم*"

&

...

پ.ن:

طرف عمرشو گذاشته واسه یه وب تبلیغاتی حقیر 

که یا جیب پاره و خالیشو پر کنه

یا حقارتها و عقده های درونیشو ارضاء!!!

بدبخت برو بگرد ببین "زندگی" چیه!!

ر.ک: پست قبلی!


پ.ن2:

حیف که اسلام دست و پای مارو بسته

وگرنه میدونستم چی جواب اینارو بدم!

تبصره: 

البته بعضی وقتا هم که دست و پامون محکم بسته نشده!!!

والا...

  • حاجی ره
۱۴
شهریور

  • حاجی ره
۱۳
شهریور


از تربت عاشقان فغان آمده است

این کیست که بی نام و نشان آمده است؟

در آتش عاشقی چنان سوخته است

کز او دو، سه تکه استخوان آمده است


پ.ن:

برای دیدن وسایل شخصی باقیمانده از شهدا کلیک کنید!

برای دین ادوات جنگی باقیمانده از رزمندگان در مناطق جنگی کلیک کنید!

برای دیدم عکسهایی از تفحص شهدا کلیک کنید!


روحشون شاد!

  • حاجی ره
۱۳
شهریور

قرار بود مسجد کنار خونمون

بعد از نماز مغرب پیکر یه شهید گمنام رو بیارن!

نماز دوم رسیدم اونجا

سریع بعد نماز شهید گمنامو روی دست آوردن

مرثیه خوانی

(خیلی اشعارش جانسوز بود!)

روضه

و سینه زنی مختصر


پ.ن:

همه اش با خودم فکر میکردم

مادر این شهیدی که اینجا پیش ماست 

تو کدوم شهر و روستای این کشور پهناور 

امشب هم با یاد و حسرت نوجوانش میخوابه؟!

بی خبر از تشییع اون تو قم خیابان جمهوری مسجد ولیعصر عج

خیلی دلم سوخت!!!

خیلی...


  • حاجی ره
۱۳
شهریور

شوخی شوخی هزار تومن از یکی گرفتیم 

تا بزاریم از اینترنت خونه مون استفاده کنه!!!

(بنده خدا چقدر هم التماس کرد!!!)

هیچی دیگه!

تو همون جلسه خدا گذاشت تو کاسه مون!

قرار بود دوست دیگه ای "بابیلون پرو"  واسم نصب کنه

این صحنه رو که دید

گفت: دو تومن!!! میگیرم تا نصب کنم!

هرچی التماسش کردیم کوتاه نیومد نامرد!

انگار نه انگار که تو این خونه نون و نمک مارو خورده!

هیچی دیگه!

اون هزاریه رو بهش دادیم

قرار شد هزار تومن دیگه رو هم بعدا بدیم!!!

اومدیم کاسب شیم ورشکست کردیم!

والا...


پ.ن:

من امروز به عینه دیدم که: "خدا جای حق نشسته!!!"


پ.ن2:

قال الله تعالی: 

یا عِبادى ! اِنّى حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلی نَفْسى وَ جَعَلْتُهُ بَیْنَـکُمْ مُحَرَّما ، فَلا تَظالَموا ؛

خدا فرموده است که:

بچه ها!

من ظلمو بر خودم حروم کردم

(یعنی من ظلم نمیکنم!)

بر شما هم حروم کردم!

پس ظلم نکنید تورو خدا!!!


  • حاجی ره
۱۳
شهریور

رفقارو دعوت کردم به ناهار

(مهمونی های ما یا آش رشته ان یا سوپ + چای!!!)

این دفعه سوپ درست کردم

(هفته پیش آش رشته بود)

پیامک دادم بهشون که:

"فردا به صرف نماز و خواندن ناهار در خدمتیم"

بعد از نماز جماعت و ناهار

اینقدر با هم کل کل کردیم

و تو سر و کله هم زدیم

که هر کی افتاد یه گوشه!!!

کتک کاری!

پرتاب قاشق و متکا و ...!!

لگد کردن عمدی دست و پای افراد نشسته به طور سهوی!!!

از اهمّ برنامه ها بود!


پ.ن:

به یکی که نشسته بود لگد زدم

خواست پامو بگیره بندازتم نتونس!

بهش خندیدم!

بی جنبه دنبالم کرد!

منم رفتم شمشیرمو برداشتم

قبل از اینکه بهم برسه از غلاف کشیدمش بیرون!

طرف در رفت!!!

بقیه علمای ناظر حکم دادن که:

"این دیگه محاربه!"

مجبور شدم بزارمش کنار 

قبل از اینکه تکفیرم کنن و کتک بخورم!


پ.ن 2:

رفیق شیرازی با اینترنت کار داشت

هزار تومن نقد ازش گرفتم 

تا اجازه بدم از اینترنتم استفاده کنه!!!

...

همین طرف دو سه روز پیش رفته خواستگاری

و داره دوماد میشه بدبخت!!!

داشتیم کل کل میکردیم

یقه منو گرفته میگه:

من دیگه متاهلما!!! با من درست صحبت کن!!!

با من حرف میزنی، دهنتو ببند!!!

(کلاً در حالت عادی توقعی ازش نیست، چه برسه که دیگه عاشق هم شده!!!)

والا...

  • حاجی ره
۱۳
شهریور

میگم: رضا! سفید کردی!!! 

دستی به موهاش میکشه و میگه:

آره حاجی! فک کنم ارثیه! تو چی فک میکنی؟

میگم: 

یه تحقیقی بکن. شاید بدنت یه چی کم داره! ویتامینی پروتئینی ...

میگه:

عاره! نیکوتین بدنم خیلی کم شده!

  • حاجی ره
۱۲
شهریور

مینی مال هایی که ما مینویسیم

بیشتر شبیه مینی نمالن تا مینی مال!!!


پ.ن:

هرچی فکر میکنم نمیدونم اینو از خودم در کردم

یا یه جایی خوندم و تو ذهنم مونده!


  • حاجی ره
۱۲
شهریور

شام خوردی؟

من: آره! 

چی؟

من: بیسکوئیت مادر!


پ.ن:

از بچه ده ماهه خواهرم بلند کردم!

  • حاجی ره