حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

م م 370: اولئک احیاء! (آنها زنده اند!)

چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۵:۴۵ ب.ظ

قرار بود مسجد کنار خونمون

بعد از نماز مغرب پیکر یه شهید گمنام رو بیارن!

نماز دوم رسیدم اونجا

سریع بعد نماز شهید گمنامو روی دست آوردن

مرثیه خوانی

(خیلی اشعارش جانسوز بود!)

روضه

و سینه زنی مختصر


پ.ن:

همه اش با خودم فکر میکردم

مادر این شهیدی که اینجا پیش ماست 

تو کدوم شهر و روستای این کشور پهناور 

امشب هم با یاد و حسرت نوجوانش میخوابه؟!

بی خبر از تشییع اون تو قم خیابان جمهوری مسجد ولیعصر عج

خیلی دلم سوخت!!!

خیلی...


  • ۹۲/۰۶/۱۳
  • حاجی ره

نظرات  (۵)

و چقدر سخته که از ارماناشون حالا چیز زیادی نمونده دیگه

پاسخ:
پاسخ:

زیاد قبول ندارم این حرفو!
واقعا سخته.روحشون شاد

پاسخ:
پاسخ:

واقعا!
روحشون شاد!
  • به قلم یک زن...
  • انگار همین دیروز بود /خانه ی پیر زن ته کوچه/پشت یک تیر برق چوبی بود/پشت فریاد های گل کوچک/واقعا روز های خوبی بود/پیر زن هر دوشنبه بعد از ظهر/منتظر بود آمدن هارا/دم در می نشست و با لبخند /جفت می کرد آمدن ها را/روضه خوان محله می آمد/میرزا با دوچرخه اهسته/مثل هر هفته سینه اش خسته/((ای شه تشنه لب سلام علیک))/((ای شه تشنه لب...))چه آوازی/زیر و بم گوشه ی دشتی/شعر های وصال شیرازی/می نشینم گوشه ی مجلس/با همان شور اشتیاقی که.../چقدر خوب یاد من مانده/در و دیوار ان اتاقی که/یک طرف جمله ی((خوش آمده اید به عزای حسین))بر دیوار/آن طرف عکس کعبه میگردد/دور تا دور این اتاق انگار/گوشه گوشه چه محشری برپاست/توی این خانه ی چهل متری/گوش کن!دم گرفته با گریه/به سر و سینه می زند کتری/عطر پر رنگ چایی روضه زیر و رو کرده خانه ی او را/چقدر ناگهان هوس کردم طعم آن چای قند پهلو را/تا که یک روز در حوالی مهر/روی آن برگ های رنگارنگ/با تمام وجود راهی کرد/پسری را که برنگشت از جنگ/هی دوشنبه دوشنبه رد میشد و باز/پستچی نامه از عزیز نداشت/کاشکی آن دوشنبه ی آخر/روضه ی میرزا گریز نداشت/پیرزن قطره قطره باران شد/کمی از خاک کربلا در مشت/السلام علیک گفت و سپس/روضه ی قتلگاه او را کشت/تا همیشه نمی برم از یاد/روضه ی آن سپید گیسو را /سالیانی است آرزو دارم/کربلای نرفته ی او را...شاعر:سید حمید رضا برقعی


    پاسخ:
    پاسخ:

    لذت بردیم!
    برقعی کارش خیلی درسته!!!
    بچه قمه دیگه!
    والا...
  • آقای خوشحال
  • خب باید ناراحت باشم دیگه ...
    خیلی سخته برای یه مادر همچین شرایطی

    پاسخ:
    پاسخ:

    آهان!
    درست میفرمایید!
  • آقای خوشحال
  • :|

    پاسخ:
    پاسخ:

    چیه خب؟!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی