حاجــــــــــــــــی... حاجـــــــــــــی... حاجـــــــی... تبادرخابزحدابزکزدبائزددئبجحزئبادزکشخیاکخابج نه اشتباه نکن... کیبوردمو تمیز نمیکردم.... اعصابم که خورد میشه سر این صفحه کلید بخت برگشته خالی میکنم... خوش به حالت که میتونی شنا کنی تو این همه آب یخ که راه افتاده... آفتاب داغ تر از تمام فصل های قبل تاریخ.. فروشنده ها بی خیال تر از هر صاحب سرمایه ای... شیطنت مشتری نماها وقت تلف کننده تر از هر وقتی ... مدیر فروش کل هم که روحم فداش غائب شده از دست ماهایی که یخامون رو گذاشتیم تو فریزر و زیر باد کولر خرپف میکنیم... دلم میخواد خون گریه کنم حاجی... دهنت سرویس (بخون دمت گرم) ریختیم به هم...