تنها خرید ایام عید بنده یه دست پیراهن و شلوار الیاف طبیعی تو قم بود
تریپ این لباسهای هندی!
پیراهنش زرد - کرمی و شلوارش قهوه ای سوخته!
(اون وسطیه تو عکس!)
اولین جلسه کلاس زبان:
استاد: حاجی لباست به نور حساسه؟!
من: استاد! الیاف طبیعیه و کلا آسیب پذیریش بیشتره نسبت به بقیه پارچه ها! و ...
استاد: میخواستم یه عکس باهاش بگیرم!!!
اینقدر این اراذل و اوباش زبان آموز به ما خندیدن!!!
اولین روز کاری - موقع صبحانه:
یکی از محققای ترک یه مثل ترکی رو جمله به جمله میگه
اون یکی رو به من به فارسی ترجمه میکنه:
.... .... .... ... .. .. ....... . .......
آدم دیوونه از رنگ قرمز خوشش میاد
..... ... ....... ... ... ............ ......
آدم گیج هم از رنگ زرد!
اینقدر این اراذل و اوباش محقق به ما خندیدن!!!
پ.ن: حالا من به کنار!
ولی آدم با رئیسش اینجوری حرف میزنه؟!
والا...
+ خواهرم میخواست روش نقاشی کنه
گفتم از خط و طرح های گرافیکی بیشتر خوشم میاد!
قرار شد از این طرح های قدیمی و نسخه خطی بزنه واسم!
دیگه عید بود و شلوغ و ما هم رفتیم اهواز
فرصتش پیش نیومد