با پسرخاله گرام رفتیم موتور سواری و شبگردی
هوا هم سررررررررررد!
میگم:
بستنی بگیر!
میگه:
خر تو این سرما بستنی بخوره تب میکنه!!!
تو بستنی میخوای؟!
با پسرخاله گرام رفتیم موتور سواری و شبگردی
هوا هم سررررررررررد!
میگم:
بستنی بگیر!
میگه:
خر تو این سرما بستنی بخوره تب میکنه!!!
تو بستنی میخوای؟!
یه تزریقاتی بود قم
که بعد از تزریقی که من اصن هیچ نفهمیدم ازش
جروبحث داشتیم سر اینکه زده یا نه
من میگفتم: دکتر به من آمپول نزدی
اون میگفت: زدم! نفهمیدی!!!
اینجاهم چند باری رفتم
اونوخ هر بار که رو مبل یا رو تخت جابجا میشم
آبا و اجداد تزریقاتچی رو مورد عنایت ویژه قرار میدم!!!
تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی
اندوه بزرگیســـــــــــت زمانی که نباشـی
آه از نفس پاک تو و صبح نشــــــــــــــابور
از چشم تو و حجره ی فیـــــروزه تراشـی
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هـــــــر بار
فیــــــــــــروزه و الماس به آفاق بپاشـــی
ای باد سبکســــــــــــار مرا بـگذر و بـگذار
هشدار که آرامـــــــــــش ما را نخراشــی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلــــــــــندم
اندوه بزرگیــست چه باشی چه نباشـی
پ.ن:
https://www.radiojavan.com/mp3s/mp3/Hojat-Ashrafzadeh-Mah-o-Mahi?start=23704&index=0