الدعا فی هذا اللیل

عصر جمکران بودم
و به یاد دوستان...
دو رکعت نماز حاجت هم به نیابت خوندیم
لیکن امشب هیچ حوصله دعا و ... نیست دیگر

+ یه کم هم شما مارو دعا کنین
والا...

العدم الحوصلویه

انیمیشن قیام نگهبانان رو دیدم
باز حوصله ام نیومد سرجاش...
اس دادم به رفقای مایه دار
خونه نبودن...
با موتور بلوار حرم تا حرمو بالا پایین میکردم
خنک, خلوت, ...
یاد دوستی شاهرودی افتادم
از کنار حرم سوارش کردم رفتیم خونه مجردیش
الان از نت منزل ایشان در خدمت دوستانیم.

+ لیکن همچنان بی حوصله ایم
بی دلیل...

فی روحه

امشب بعد نماز منتظر رفقا بودم
نیومدن و حسابی حوصله مون سر رفت
بدجووور...
جوری که به فکر همخونه افتادم
ولی زود شیطونو لعنت کردم و پشیمون شدم!

+ حیف اون همه ظرفی که شستم
و اتاقی که مرتب کردم...

پ.ن：
تو روحت کسری
والا...

الرویاییه

امروز عصر خواب دیدم
یکی از خادمای امام رضا ع
منو چند نفر دیگه رو برد داخل ضریح!!!
یه سالن خیلی بزرگ
پر از زن و مرد
مرقد حضرت همسطح زمین!
پذیرایی؛ چای غلیظ با نبات و زعفران زیاد
رفتم چای بردارم
خادمه گفت؛ اینا مال مسجدا و هییتاس
رفتم جلوتر
یه عالمه چای نبات زعفرونی ریخته شده, آماده
دوتا برداشتم
واسه خودم و خانمم...

الکمیلیه

دعای کمیل
زیر آسمان شب
صحن اصلی جمکران

+ به یاد و نیابت دوستان مجازی
خصوصا اونایی که التماس دعا گفتن...

القاصدکیه

همین طور قاصدکه
که روی زمین مسجد جمکران قل میخوره...

+ آیکون حاجاغایی که دنبال قاصدکاس...

الوارثیه

حیاط جمکران
شام شهادت امام محمدباقر ع
زیارت وارث...

المخاطبیه

خیلی جالبه عآدم جمکران زندگی کنه
و مخاطب جمکرانی داشته باشه!!!

+ اونم به صورت کاملا ناشناس
)))

التجربیه الوبیه

به قاضی میگم؛
یه موقع بیا خسته نباشیم
حال داشته باشیم
خوابمونم نیاد
غذا هم داشته باشیم
بشینیم مفصل صحبت کنیم...
شرطش هم اینکه
هرچی گفتمو بنویسی
بعدا به خودم یه نسخه بدی...

الماساجیه

امروز قاضی میگه
میخوام یه روز بیام خونه ات
یه ماساژ حسابیت بدم!
مشکوکانه میپرسم؛
عوضش؟!
میگه؛ یه چی توپ میخام!
میگم؛ چی؟!
میگه؛ تجربیات وبلاگ نویسی تو برام بگو, مفصل!!!