حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۸۴ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۰
آبان

دیشب با خودم فکر میکردم

اینقدر کارها و هدفهای بزرگ انتخاب کردیم و برداشتیم

که از لذت کارها و هدفهای کوچیک بازموندیم

خیلی وقته!


پ.ن:

شما نکنین این کارو!


پ.ن 2:

"کسی که تجربه شده را بیازماید، به پشیمانی و ندامت گرفتار شود!"

ترجمه تیتر!

  • حاجی ره
۲۰
آبان
سلام بر دوستان

ویندوز لپمان پریده و از دیشب هرچه التماسش میکنیم بالا نمیآید

دیروز صبح رفتم و آخر شب برگشتم خونه با چه امیدهایی!

آمّا...

فقط توفیق شد کامنتهای سراسر لطف و محبتتان را مطالعه کنیم

و وبهای آپ گشته تان را!!!

دوستی قول داده که تاسوعا و عاشورا ما رو ببره مراسم منزل یکی از اساتید و علما

از صبح تا عصر

با صبحانه و ناهار

مابقی ایام قرار شده بیاد اینجا واسه تمرین و دوره زبان!

که بعد محرم امتحان ترمه اگه خدا قبول کنه!

امروز که پیداش نشده و بدقولی کرده (تو روحش!)

کلا به متاهلا امیدی نیست

ولی به هرحال قولیست که داده ایم

فقط خدا کنه پشیمونمون نکنه

و ما را سرویس ننماید

والا...

  • حاجی ره
۱۸
آبان

جمعه 17 آبان1392 ساعت: 21:22 توسط:hidden
ای بابا...یه همخونه جور کن واسه مواقع اضطراری
 وب سایت   ایمیل
م م 602:: اوصیکم بالتقوا و عدم القضاوه و الفهم الصحیح المطالب!

اگهی استخدام

به یک همخونه ای مهربان، دوست داشتنی!!! بی دردسر، آشنا به آشپزی 

و ترجیحا با چند سال سابقه همخانگی 

تا اخر دهه محرم نیازمندیم!

امکانات:

بدون هیچ گونه ظرف نشسته از قبل!!!!

غذا و جای خواب رایگان (در بالا شهر قم!)

اینترنت دو میگ وای فای

آب و برق و گاز و تلفن و اینترنت هم پای من!

تماس بگیرید.

والا...

  • حاجی ره
۱۸
آبان
  • حاجی ره
۱۷
آبان


وقتی خوشبختی معنا میشود (کلیک)


وقتی عاشق پاییزیم (کلیک)


وقتی رفیق نارفیق میشود (کلیک)


وقتی ... (کلیک)


وقتی یه زنم نداریم! (کلیک)


وقتی آدمی رسد به جایی ... (کلیک)


وقتی یه عکس ترجمه میکند! (کلیک)


وقتی یکی دعا میکنه (کلیک)


وقتی تختی یک نفره است (کلیک)


وقتی شانس معنا میشود (کلیک)


وقتی ما هم چون سادات شجره نامه دار میشویم (کلیک)


وقتی نیوتون در قبر میلرزد (کلیک)

  • حاجی ره
۱۷
آبان


تذکر و یادآوری:


بنده همونطور که در پست ثابت توضیح دادم

از موضع شخصی مینویسم و بر زمین

نه بر منبر و در لباس روحانیت!

(خطاب عمومی بود!)

&

توجیه و جوابیه مطلب 599 هم کامینگ سون

بعلاوه کامنتهای مربوطه!

تا ان زمان ریلکس!!!

رگای غیرت هم خواب پلیز!

(خطاب به کامنت دهندگان بی آدرس بی اعصاب!)

حسن ظن داشته باشین بابا!

والا...

  • حاجی ره
۱۷
آبان


خب الحمدلله مثال نقض هم پیدا شد:

 فرموده اند:


""با این پست اصلا موافق نیستم.....

چون کله پاچه برای زنننننننننننننننن هم هست........

برای خانوم ها بهترم هست.......وااااااااااااای من میخوام......

ماماااااااان......"

&

"شما همه چیزای خوبو برای خودتون می خواهید!"

(با این فرضیه که کاتب کامنت فوق، کله پاچه را از چیزهای خوب دانسته اند!)

&

"نه بابا کی گفته؟؟؟

من که عاششششق کله پاچم مغز و زبونشم خودم تنهایی میخورم!!!"

(البته بنده مقداری از کامنت که واسه عاغایون مایه سرشکستگی بود رو سانسور کردم!!!)

&

"حاجاغا ینی ما که جون میدیم واس کله پاچه ناجنس و معیوبیم؟؟¿¿¿"

(نفرمایید! اتفاقا شما اصل جنسید با این اوضاع و احوال! نخوندید پستو تا آخر مگه؟!)

&

"من که خیلی کله پاچه دوست میدارم!!ولی تاحالاکله پزی نرفتم:دی"

(البته ایشون عشقشون حقیقی نیست و تنها هوسه!!! والا...))

و در آخر ...

یه تئوری بسیار نزدیک به حقیقت (از نظر بنده! و کاتب کامنت!)

که بسیار جای کار و تحقیق داره:

"کله پاچه ماله کسیه که اهل ادا مدا نباشه :|

زن و مرد هم نداره"

تکبیـــــــــــــــــــــــر!!!

نکته:

تمام کامنت های فوق از مخدرات بود!


آمّا... آمّا...

(فقط دوستان ترک زبان میتونن با حس و حال خودش بخونن این آمّاهارو!!!)

فقط یه مرد میتونه

"مفاهیم عمیق و جاندار پوشیده

در لایه های زیرین و پنهان ذات یک حقیقت زنده اما ملهوف را

با زبانی کما هو اهله و بما هو هو در قالب الفاظ ریخته"

و بگوید:


"کاکُ خواهش می کنم دیگه درباره ی کله پاچه پست نزنین.

من ...من...من دیگه طاقت ندارم.

من کله پاچه می خوام

حالا بعد کوه نشد،بعد استخر، بعد استخر نشد بعد هر چی...

به قول محسن که می گه (سانسور شد!!! از طرف حاجی)

(العهده علی راوی) من فک می کنم کله هم همین حکم رو داره.

کله پاچه با نون سنگک.

با یه نوشابه شیشه ای زمزم از اون قدیمیاش.

با یه آروغ مشدی گاز دار بعدش.

به به .به به .به به."


البته: قسمت های دود دار و مخدراتش حک و اصلاح شد!

با قسمت نوشابه هم چنانکه قبلا مکررا با خانم مهندس احتجاج کردیم اصلا موافق نیستیم

مسئله آروغ هم یه مسئله شخصیه

و بنده دخالت نمیکنم

ولی با مابقیش بد!!!!!!!!!!!!!!!! موافقم!

(بزن قدش مرررررررررررررررررررررررررررررد!)


پ.ن:

دوستان!

وقتی یه عده جبهه ای رو خالی کنن

مطمئن باشید جاشون رو رقیب میگیره!

اعنی:

وقتی واسه پست تعرف و تمجید کله پاچه

همه مخالفان کله پاچه میان کامنت میزارن

و کسی لام تا کام در حمایت از روحانیت!!! حرفی نمیزنه

ما هم مجبور شدیم ترتیب یه ضد حمله ناجوانمردانه! رو بدیم

فوقع ما وقع...

والا...


  • حاجی ره
۱۶
آبان

فرموده اند متعددا:

"یه دختربره کله پزی!!!!!!!تصورشم واسم خنده داره!!!"

&

"کله پاچه؟!!!!!!!!! "

&

"اوغ! دلم نخواست، اصن دوس نمیدارم کله پاچه!"

&

...


ما نیز در جوابی دندان شکن میفرماییم:

(فارغ از آنکه تمام فرمایش کنندگان فوق از مخدرات بوده اند!)


"کله پاچه ماله مَرده! مَرررررررررررررررررررررررد!"


پ.ن 1:

جواب نقضی:

اصن چه معنی داره زن جماعت کله پاچه بخوره؟!

والا...


پ.ن 2:

جواب حلّی:

ولی انصافا خانمی که با شوهر صبح زود میاد کله پاچه ای،

زن نیست! شیرزنه!

والا...


پ.ن 3:

شاهد مثال عینی:

یه رفیق طلبه داشتم تا یه تعطیلی میخورد میرفت کوه

یعنی ولش میکردی کوه بود!

چند تایی هم اردو کوهنوردی ترتیب داد با طلاب رفتیم کوه!

اصن اسمشو گذاشته بودن بچه ها: حسین کوه!

عاشق کباب درس کردن تو کوه هم بود!

یه دفه بهم گفت:

حاجی! روز خواستگاری با خانمم شرط کردم کباب خوردن تو کوه رو!

یعنی زنم باید مثه من عاشق کوه و کباب باشه!

قبول کرد و الحمدلله خودش هم خیلی پایه است!!!

به این میگن: ازدواج موفق!

والا...

  • حاجی ره
۱۶
آبان


فرموده اند:

"همون اخر باید بری یه زنه زبون نفهم بگیری، دختر ایرانی لیاقت میخواد بدبخت"


میفرماییم:

تجربه به ما نشون داده که "دختر ایرانی لیاقت نمیخواد"

یه شوهر پولدار میخواد!

همین!


والسلام علی من اتبع الهدی

حاج آقا آخوند روحانی

سوم محرم الحرام سنه اربعه و ثلاثین و اربعماة و الف بعد الهجره

:))

  • حاجی ره
۱۶
آبان


اولین دفعه ای که با غذا ژله دادن

(عاخه مارو چه به این قرتی بازیا؟! والا...)

واسه و شوخی خنده خودمو به تعجب و "عدم الفهم!!!" زدم

و به یکی گفتم: این چیه؟!

طرف هم زود میگیره و میگه:

"گریه که میکنی قند خونت میفته! اینا رو میدن که دوباره حالت خوب شه!"

یکی دیگه تو گوشم آروم میگه:

"حاجی! این مزه است!!!"

میگم: ""پس خودش کو؟!"

  • حاجی ره