حاجی چرا برنجتو تموم نکردی؟!
میگم: من برنج کم میخورم کلا
میگه: حاجی با خودت اینجوری نکن
میزنه بهت یه کاری دست خودت میدی اینقدر کم میخوریا
من نگرانتم!!!!!!!!!!!!
...
اصلا انتظار همچون جمله عشقولانه ای رو ازش نداشتم
اونم از یه شمالی!!!
؛)))
از صبح زود رفتم سر کار نسخه شناسی
تا ظهر
یه ساعت اومدم خونه ناهار خوردم
رفتم کلاس زبان
تا شب
بعد رفتم جلسه آموزشی استاد
تا الان
پ.ن:
بعد مرتب کامنت میدن
که شما احساس گناه نمیکنین که اینقدر وقتتونو هدر میدین؟!
همانگونه که مستحضرید
بنده با لپم کار نمیکنم که
کشتی میگیرم
الان هم ایشون مصدومن و در کما!
پ.ن:
تازشم روم نمیشه که بگم
دو تا لپ دارم
و هر دو مصدوم!
باور کنین تخصیر من نیس
جنسا آشغال شدن
حتی وایو سونی!!!
میدونستین خواجه نصیرالدین طوسی قبل از این که ریاضیدان و مهندس باشه
آخوند بوده!
آخوند مهندس!!!
والا...
+ مینیاتوری که میبینی
تمثالی از خواجه است
عمامه رو دارین؟!
این مکالمات واقعی هستن!
امروز مهندسای پروژه دور هم نشسته بودن
یهو پیرمرد آبدارچی موسسه با غضب اومد پرسید:
این خنگ کو؟
یکی از مهندسا گفت: کدوم خنگ؟ اینجا همه خنگن!!!
(خدا شاهده!!! خودش گف!)
:)))
دروغ چرا؟!
هیچوخ از بچگی نخواستم مهندس و دکتر و خلبان بشم!!!
همیشه میخواستم آخوند و باستان شناس و تکاور بشم
بین این سه تا همیشه مردد بودم!
خواهر و برادرام خیلی موافق باستان شناسی بودن!
کلا همه تو خونه ما کلسیونر سکه و اسکناس و تمبر و اسناد قدیمی و اینان!
بنده خودم یه کلکسیون دکمه های سردست شاهنشاهی آب طلا دارم!!!
فک کنم تنها کلکسیونر این موضوع منم!!!
:)))
آخوند که شدیم الحمدلله!
باستان شناس هم شدیم تقریبا!
شدیم کارشناس و نسخه شناس!
کارمون هم صبح تا ظهر با نسخه های خطیه
که خیلیاشون چند صد ساله و نفیس هستن!
گاهی هر ورقشون دهها میلیون می ارزه!
تکاور نشدیم
اما شدیم عقیدتی و سیاسی نیروهای نظامی
و اینقدر تو این پادگانها با تکاورهای زمینی و پدافند و ... رفتیم و گشتیم
که دیگه سیر شدیم!
والا...
+ صد هزار مرتبه شکر!
به مناسبت روز مهندس!
پ.ن: مهندسا نخونن! تذکر: هر گونه دلشکستگی و عوارض و عواقب بعدی آن مربوط به مهندس حرف گوش نده است! http://bihefaz.blog.ir/1392/12/05/%D8%A7%D9%86%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D9%87%D9%86%D8%B3
| یکشنبه 4 اسفند1392 ساعت: 0:36 | توسط:عالی | ||||
| همشهری ما هستی؟ اگه نه پس کجا؟ جوابشو نپیچونیا. 
| |||||
| وب سایت ایمیل | |||||
خیر!
همچون افتخاری ندارم!
+ هر کسی تنها حق یک سوال را دارد!!!
:)))
| یکشنبه 4 اسفند1392 ساعت: 0:22 | توسط:شاتی | ||||
| چرا اصولن همسر آخوندا جلوی ماشین ، کناره شوهرشون نمیشینن؟؟اکثرن که من دیدم عقب میشینین.... مگه چی میشه زنی کناره شوهرش بشینه ولو اینکه شوهرش آخوند باشه؟؟؟ | |||||
| وب سایت ایمیل | |||||
بنده تکذیب میکنم!
طی ده سال حضور مستمر در قم
و ارتباط با صدها روحانی
چنین چیزی به سمع و نظر ما نرسیده!
+ لطفا در صورت مشاهده به سمت راننده رفته
با انگشت به شیشه زده
سپس از روحانی محترم سوال بفرمایید!
(هر چند زندگش شخصی خودشونه و به خودشون مربوط! ولی مطمئنا جواب میدن!)
| شنبه 3 اسفند1392 ساعت: 23:58 | توسط:عروس کوشولو | ||||
| :| چرا شما مردا اینقد روی مرررررررررررررد بودنتون پافشاری دارید ؟؟:| مگه شک دارید به خودتون؟ | |||||
| وب سایت ایمیل | |||||
والا ما که شک نداریم
اما این که بعضیا!!! در اون تشکیک میکنن
مارو وا میداره که در مقام اثبات اون برآییم!
برای مثال:
بنده در حقانیت تشیع شکی ندارم
اما این تشکیک مخالفان است که مارو در مقام اثبات و اقامه دلیل قرار میده!
نه شک خودمون!!!
+ با تشکر از شما!
:)))