م م 977:
دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۵۶ ب.ظ
دروغ چرا؟!
هیچوخ از بچگی نخواستم مهندس و دکتر و خلبان بشم!!!
همیشه میخواستم آخوند و باستان شناس و تکاور بشم
بین این سه تا همیشه مردد بودم!
خواهر و برادرام خیلی موافق باستان شناسی بودن!
کلا همه تو خونه ما کلسیونر سکه و اسکناس و تمبر و اسناد قدیمی و اینان!
بنده خودم یه کلکسیون دکمه های سردست شاهنشاهی آب طلا دارم!!!
فک کنم تنها کلکسیونر این موضوع منم!!!
:)))
آخوند که شدیم الحمدلله!
باستان شناس هم شدیم تقریبا!
شدیم کارشناس و نسخه شناس!
کارمون هم صبح تا ظهر با نسخه های خطیه
که خیلیاشون چند صد ساله و نفیس هستن!
گاهی هر ورقشون دهها میلیون می ارزه!
تکاور نشدیم
اما شدیم عقیدتی و سیاسی نیروهای نظامی
و اینقدر تو این پادگانها با تکاورهای زمینی و پدافند و ... رفتیم و گشتیم
که دیگه سیر شدیم!
والا...
+ صد هزار مرتبه شکر!
- ۹۲/۱۲/۰۵