خاطره الاخت الکبری
يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۲۰ ب.ظ
موقع رفتن و جمع کردن وسایلم
خواهر بزرگم میگه
حداقل یه بار بخند که خندتو دیده باشیم...
+ چند روزی که خونه بودم
کلا اخمام تو هم بود
و ناراحت مشکلات خودم و دیگران و جهانیان!
خواهر بزرگم میگه
حداقل یه بار بخند که خندتو دیده باشیم...
+ چند روزی که خونه بودم
کلا اخمام تو هم بود
و ناراحت مشکلات خودم و دیگران و جهانیان!
- ۹۳/۱۲/۱۷