هذا نبینا
سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۰۳ ب.ظ
در خانه به خانواده کمک میکرد
حتی در خرد کردن گوشت...
دعوت هر مومنی را قبول میکرد
چه آقا زاده بود چه غلام...
هر هدیه ای رو با روی باز قبول میکرد
حتی اگه یه استکان شیر بود...
هر غذایی می آوردن میخورد
و دوس ندارم و نمیخورم و اینا نداشت...
هر لباسی آماده بود میپوشید
تکلف و تجمل در لباس نداشت...
با دستان خودش کفش و لباسش را وصله میزد...
سوار الاغ هم میشد
حتی ترک هم مینشست...
حتی در خرد کردن گوشت...
دعوت هر مومنی را قبول میکرد
چه آقا زاده بود چه غلام...
هر هدیه ای رو با روی باز قبول میکرد
حتی اگه یه استکان شیر بود...
هر غذایی می آوردن میخورد
و دوس ندارم و نمیخورم و اینا نداشت...
هر لباسی آماده بود میپوشید
تکلف و تجمل در لباس نداشت...
با دستان خودش کفش و لباسش را وصله میزد...
سوار الاغ هم میشد
حتی ترک هم مینشست...
- ۹۳/۱۰/۳۰