اللیل الثالث, سیزن وان
چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۴۲ ب.ظ
باز تا شب مهمون داشتم!
شب موتورو بردم کارواش
شستشو با آب فشار قوی!
شستشو با کف!!
شستشو با آب شیرین!!!
خشک کردن با باد!!!!
یه لحظه آرزو کردم موتور بودم
والا...
نزدیک کارواش هییت بود
موتورو همونجا پارک کردم تا کامل خشک بشه
و رفتم هییت...
شب موتورو بردم کارواش
شستشو با آب فشار قوی!
شستشو با کف!!
شستشو با آب شیرین!!!
خشک کردن با باد!!!!
یه لحظه آرزو کردم موتور بودم
والا...
نزدیک کارواش هییت بود
موتورو همونجا پارک کردم تا کامل خشک بشه
و رفتم هییت...
- ۹۳/۰۸/۰۷
گاهی
چند وقت یه بار بازش میکنم میخونم از اول..
اینم ( بلاگتونم ) همینطور..
گذشت زمان
چه کرده ها حاجی..
من وب خودمم گاهی زیرو رو میکنم و مخونمش
به صورت رندمی..
چیزای خوبی رو یاداوری میکنه..
گاهیم بد..
هر چه هست خوبه..
یه دفتر خاطرات مجازیه..
من دفتر خاطرات شما رو خیلی خوندم ..
خیلیا..
تصورشم نمیتونی بکنی..
مثال ..
شبا خوابم نمیبرده
با گوشی شروع میکردم از اول چه وب قدیم چه جدید
میخوندم..
انقدی که چشام خسته شه و خوابم ببره..
الان چرا من اینا رو گفتم؟؟
چرا واقعا؟؟
اون ورام بیاین خوشحال میشیما حاجی :))