من الحرم الی الحرم
سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۳ ق.ظ
نماز مغرب رفتم مسجد جمکران
بعد نماز خواهر بزرگم (مادر سه قلوها) زنگ زد
داشتن دعا و تعقیبات میخوندن
صدا به صدا نمیرسید
پرسید, حرمی؟!
گفتم, نع! جمکرانم! نمازارو میام اینجا از بس نزدیکیم
ذوق کرد, راس میگی؟!
آره, یه ده دقیقه دیگه بهم زنگ میزنی؟!
ده دقیقه شد نیم ساعت
زنگ زد
گفت کجایی الان؟!
گفتم حرم!
کفش برید!
بعد نماز خواهر بزرگم (مادر سه قلوها) زنگ زد
داشتن دعا و تعقیبات میخوندن
صدا به صدا نمیرسید
پرسید, حرمی؟!
گفتم, نع! جمکرانم! نمازارو میام اینجا از بس نزدیکیم
ذوق کرد, راس میگی؟!
آره, یه ده دقیقه دیگه بهم زنگ میزنی؟!
ده دقیقه شد نیم ساعت
زنگ زد
گفت کجایی الان؟!
گفتم حرم!
کفش برید!
- ۹۳/۰۷/۰۸