پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۳۴ ب.ظ
امروز مهندس دیر وقت اومد سرکار
همه هم ساکت و مودب پشت سیستما مشغول کار
تا سلام کرد و نگاه روحانیت معزز به این موجود افتاد
موسسه ترکید از بس به شلوار تنگش تیکه انداختن و خندیدن!
تا جایی که مهندس دستاشو رو به سقف!!! بلند کرد و بلند گف:
خدایا این آخوندارو به راه راست هدایت کن
هنوز دعاش تموم نشده بود که یکی از محققین ترک فرمودن:
مهندس دربیار باهاش عکس بگیریم!!!!
...
بهش چش غره رفتم
اومد پیشم
دست پیشو گرفته و میگه:
حاجی چرا آخوندا اینجورین؟
میگم: خودت تنت میخاره!
میگه: من فقط سلام کردم!!!
+ از سری اتفاقات امروز...
پاسخ:
متاسفانه مهندس مورد نظر به هیچکدام از این دو امر پی نبرده
مهندسه دیگه
چه انتظاری میشه داشت؟!
پاسخ:
این نشون میده مهندسا چقده خبیثن که با کمتر از ده نفر نمیشه باهاشون درافتاد!!!
:)))
پاسخ:
شما باس دلتون واسه من بسوزه که ایشون مهندس پروژمه!!!
والا...
:))))
پاسخ:
سلام علیکم
ایشون کلا آزادن
اصن نگرانشون نباشین!!!
والا...
پاسخ:
شما بگو
شاید بعدش قول هم دادم!
والا...
پاسخ:
تنها نیس
ما بیست نفریم تقریبا اونا دو نفر!!!!!
پاسخ:
تنها و غریب نبود که!
دو نفرن!
:)))
پاسخ:
پوست کلفت تر از این حرفاس...
پاسخ:
من در قضیه دخالتی نداشتم
فقط نقش نظارتی!!!
والا...
پاسخ:
حلوا خوشمزه اس!!!
دوس داریم
:)))
+ المی!
حلوا پلیز...
پاسخ:
خب شما تو پستایی پرسیدین که من جواب نمیدادم
اگه به یه نفر جواب بدم تو این پستا
باید به صد نفر دیگه هم جواب پس بدم که چرا به کامنت اونا جواب ندادم!
اینه که یا کلا جواب میدم یا اصلا جواب نمیدم
من قول چیزیو بدم که نمیدونم چیه؟!
اصن عاقلانه اس عایا؟!
خود شما همچی قولی میدین به بنده؟!
پاسخ:
دیدین گفتن تنش میخاره؟!
یه موقع لباس قرمز میپوشه جیییغ
یه موقع لباس یقه آخوندی
فقط واسه کل کل با ما
باور بفرمایین این مهندس آزار داره!!!
:))))
پاسخ:
اصن واسه همینه هیشوخ با ما نماز نمیخونه
میره میچسبه به دیوار و فرادا میخونه
:)))))
پاسخ:
من تو این قضیه اصن دخالتی نداشتم
فقط مهندسو نصیحت کردم که جو رو بهم نریزه با این شلوار پوشیدنش!!!
:)))))
پاسخ:
پونزده تا روحانی به دو تا مهندس که البته یکیشون بی طرفه همیشه!!!
به نظر من که منصفانه است
والا...
پاسخ:
باور کنین این مهندس ما دل سوزوندن نداره
یه مهندسیه که صد تا روحانی رو حریفه
والا...
:)))
پاسخ:
رنگ و طرحش دقیقا اولی
فقط اون نوارای قرمزو نداشت
:)
پاسخ:
ما به خونش تشنه ایم
عبامونو بهش بدیم؟!
والا...
:)))
پاسخ:
من مطمینم اگه شلوارشو میگرفتن
دیگه بهش پس نمیدادن!!!
:)))))))
پاسخ:
یه پروژه تحقیقاتی...
پاسخ:
اتفاقا خودشم همینو گفت!!!
:)))
پاسخ:
باور کنین این مهندس خودش تنش میخاره!!!
دوس داریم
:)))
+ المی!
حلوا پلیز...""