الحریقیه
جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۸ ب.ظ
صبح به امید یه صبحانه گرم
داشتم پیاز سرخ میکردم
که غافل شدم و جزغاله گردید
و امید ما نا امید شد...
ظهر برنج گذاشتم
یادم رفت
سوخت...
عصر از برنجای نسوخته ظهر جدا کردم
و با شیر خواستم شیربرنج درست کنم
ته گرفت
ریختمش دور...
+ آیکون حاجاغای میوه خوار
++ اصن روز خوبی نبود...
+++ شبتون خوش
داشتم پیاز سرخ میکردم
که غافل شدم و جزغاله گردید
و امید ما نا امید شد...
ظهر برنج گذاشتم
یادم رفت
سوخت...
عصر از برنجای نسوخته ظهر جدا کردم
و با شیر خواستم شیربرنج درست کنم
ته گرفت
ریختمش دور...
+ آیکون حاجاغای میوه خوار
++ اصن روز خوبی نبود...
+++ شبتون خوش
- ۹۳/۰۵/۱۷