م م 10228: مرامنا مع الشای!
جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۵۶ ب.ظ
یعنی تو صورت من سیلی بزنین
ولی وقتی میگم: چایی میخوزی؟!
نه نیارین!
+ این چندروزه شاید پونزده باری چایی درست کردم
و سیزده بارشو از ه.خ سیلی خوردم!
++ یه خاطره خیلی خوبی که از میثم واسم باقی مونده اینه که:
یه بار که با رابین و احتمالا مهدی و طاها اومده بودن
یه فلاسک دو قلوی هییتی چایی گذاشته بودم
بعد آخرای گعده
تنها کسی که هنوز پایه چایی بود میثم بود و بس
نشد یکبار بگه نع!
هعی واسه خودم و خودش چایی ریختم
ت جایی که فلاسک200 لیتریمون کم آورد
ولی میثم نع!
دمش گرم
و خدا حافظو نگهبانش
هر جای این دنیا که هست...
- ۹۳/۰۲/۰۵