آدم تصمیم میگیره بعد سعی میکنه دیگه به خاطر حرف مردم زندگی نکنه و خودش باشه بعد یکم جلو میره بعد میبینه بعــــــــله! خودش تبدیل شده به آینه ی خواسته های مردم. به خاطر خودشم بخواد زندگی کنه در واقع خیلی زیرپوستی واسه مردمه. بعد میفهمه باید خودشو چکس کاری کنه از این وضع درآد! این جاست که کار سخت میشود!
اختیار دارید استادی از خودتونه اینهمه شما حدیث از خودتون روایت میکنید بذارید یکی هم ما قال الخاموش داشته باشیم : اون زندگی زندگیه که قابل جدا کردن از اعتقاد نباشه یعنی خدا درش جاری باشه . پینوشت : میدونم که عالم عامل نیستم ولی دعاکنید که بشم .
شما با کفش خاکی بیرون نمیرید شما با موی ژولیده بیرون نمیرید شما با لباس چروک بیرون نمیرید و خیلی حالتهای دیگه . اگه همه اینا بخاطر قضاوت مردم نیست پس برای چیه ؟
پاسخ:
اون شبی که پاهام رفت تو گل
با همون پاهای پر گل رفتم ایستگاه و چایی خوردم
کاملا ریلکس!
خیلی وقتا با انگشتام یه دستی تو موهام میکشم و میرم بیرون
بعد سعی میکنه دیگه به خاطر حرف مردم زندگی نکنه و خودش باشه
بعد یکم جلو میره
بعد میبینه بعــــــــله!
خودش تبدیل شده به آینه ی خواسته های مردم.
به خاطر خودشم بخواد زندگی کنه در واقع خیلی زیرپوستی واسه مردمه.
بعد میفهمه باید خودشو چکس کاری کنه از این وضع درآد!
این جاست که کار سخت میشود!