م م 892: نحن متاسفون ولکن... (من متاسفم ولی...)
سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۴۶ ب.ظ
حرف حق رو باید از زبون بچه شنید:
"تو که حاجاغا نیستی! تو حاجی آزار دهنده ای!!!"
(حدیث یکی از سه قلوهای خواهرم که نه حاضر بود از بغلم بیاد پایین نه تحمل آزار و اذیتهای منو داشت!!!)
+ گویا ناخواسته خیلیا رو داریم از خودمون میرنجونین
همینجور کامنت خصوصی "حاجی از من ناراحتی" داره میاد
همینجور گله و شکایت از بی معرفتی ما
همینجور...
اینو میشه از غیب شدن بعضی دوستان هم فهمید...
:((
پ.ن:
والا بلا اینجور نیس!
فقط خیلی کامنتارو که حتی چند باره و دقیق میخونم
آروم از کنارشون میگذرم
و واسه جواب دادنشون نمیام...
نمیدونم چطور توضیح بدم این کارمو!
:(
خیلی وقتها هم اون کامنتی که شما میفرمایین
اصن وجود خارجی نداره!!!
والا...
- ۹۲/۱۱/۲۲
خیالم راحته که منو می خونید و اوضا رو می دونید!
ولی خوب منم چنین چیزایی تو ذهنم بود! اما نپرسیدم!
+ چاکر حاجاقا!