م م 829: روایتنا من الفیلتریه!
صبح آرش پیامک داد که:
شنیدم ... مبارک بلاگت گذاشته باشن!
(بعلاوه چند تا آیکون لبخند و زبان و ...)
ای کوزه گر بدفرجام! تو چرا؟!
(حالا که چه بگیم چه نگیم فیلترمون میکنن، حداقل بزارین بگیم! والا...)
لپمان رو روشنیدیم
و با پربازدیدترین صفحه ملی مواجه شدیم!
اعتراف میکنم
دروغ چرا!؟
هیچ احساسی نداشتم
انگار چند سال واسه مدرکی درس خونده باشی
و بعد اون مدرک رو بدن به دستت!
همین!
ناخودآگاه تو دلم گفتم: خب!
این مرحله از زندگی هم به تهش رسید
و تموم شد!
تجربه خیلی خوبی بود!
+ نه بیشتر نه کمتر!
بعد کامنت آزی رو دیدم که توصیه کرده بود یه بک آپ بگیرم از وبلاگ
این کارو کردم!
اما بک آپ که از نظرات نمیشه برداشت!!!
تازه اینجا بود که خیلی ناراحتم کرد
هزاران هزار کامنت از دوست و دشمن، غریبه و آشنا!
بیشتر از سه هزار کامنت خصوصی فقط!
کامنتهای دوستانی که مدتها حاضر بودن و ناگهان رفتن و ناپدید شدن
تاریخچه کامنتهای دوستانی که از اول باهام بودن و هنوز هم هستن!
کامنتای دوستانی که از یه جایی با این وب همراه شدن
...
اگه یه روزی آهو شدم
و خواستم تز دکترامو بنویسم
موضوعشو کامنتای همین وب قرار میدم!
جدی!!!
والا...
با مهدی مشورت کردم
به هر حال 18 تا وبلاگ بیشتر از ما پاره کرده!!!
پرسید: مگه چی گذاشته بودی!!!!
گفتم: به جون کسری هیچی!
عین همیشه!
بهش گفتم: ولی مدیریت و نظرات و اینا کاملا برام بازه
چیکار کنم؟!
فرمود: اگه مسدود کرده باشن
همه با هم مسدود میشه!
پس زودتر آدرستو عوض کن حاجی!
...
آدرسو عوض کردیم با اضافه کردن یک i ناقابل به انتهای خودم!
به کسی هم خبر ندادم
گفتم دو سه روزی بریم
در معنای زندگی و فلسفه خلقت اندیشه و تفکر کنیم
و با نگاهی نو بیاییم!
که وقتی پستها و کامنتای شما عزیزان رو دیدم
(فک کنم نباس میگفتم عزیزان!!! مورد داره!)
دلم نیومد!
:(
+ البته آزی فرمودن ساعت نه و ربع امروز صبح که مراجعه کردن
وب فیلتر بوده!
- ۹۲/۱۱/۰۸
جز حدیثو اینجور چیزا مگه چی داشتین !!!
یه شکایت میکردین خو !!!
حقتونو ضایع کردن !!!