دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۴۵ ب.ظ
صبحونه گرم آماده کرده بودم
هر چی از توی آشپزخونه داد و بیداد
این همخونه ای ما پا نمیشد!
آخر اومدم بالا سرش
با تشر میگم: یه جور خوابیدی انگار چهار تا زن ... داری!!!
یه چی میگه که نمیفهمم!
میگم: چی؟!
اینبار محکمتر میگه: از کجا میدونی ندارم؟!!!
+ خدا به دور!!!
پاسخ:
پاسخ:
همه اش ادعا!!!
دریغ از یه نموره کار!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
اون که اره!
ولی شما هم پاتونو انداختین رو پاتون
کارو سپردین به موردا!
تازه قمپز هم در میکنین که: کارمون سنگینه!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
یعنی خدا قسمت نکنه همچو چیزیو!!!
پاسخ:
پاسخ:
خوب خودتونو راحت کردین از مسئولیت!
اینور و اونور نداره که!
حداقل یه سفارش بکنین!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
بیایین ببرینش
که فقط اینجا نباشه!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
ارزونی شما!
بیا مفت ببرش تا ندادم شهرداری ببرتش!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
علم که فقط به تجربه کسب نمیشه!
والا...
آدم میبینه
میشنوه
...
پاسخ:
پاسخ:
محصول مشترکن!
یه رگشون رشتیه ولی!
:)
پاسخ:
پاسخ:
سلام
شما از کجا به اینجا رسیدیدین؟!
چرا اینقدر هول؟!
یه شبه؟!
دیر میشد مگه؟!
والا...
:)))
اگه واقعا خوشتون اومده قابلتونو نداره!
من با تنهایی بیشتر حال میکنم!
ببرینش واسه خودتون!
:)
من سلام نمیرسونم!
پی بگم بهش؟!
که زی زی گولو سلام رسونده؟!
نمیگه حاجی خل شده؟!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
من بی خبرم!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
نه!
من نیگا نکردم!!!
+ خیلیم عالی!
پاسخ:
پاسخ:
شما بفرمایید با هم صحبت بدارید!!!
من تایید میکنم اینجا!
خواهش میکنم!
پاسخ:
پاسخ:
اون دفه که شستی همه شو دوباره آب کشیدم از بس لک داش!!!!!!!!!!!
+ نیت خیرو هیشکی نمیتونه ضایع کنه!
خیالت تخت!
پاسخ:
پاسخ:
به سلامت!
یه چایی هم واسه عاغاتون بزارین!
شاید دلش خواس
والا...
پاسخ:
پاسخ:
شوینده که دو تا بشه
آخر خود حاجی مجبوره ظرفارو بشوره!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
حرف خودمو به خودم زدین؟!
انصافا سنگین بود!
الان فهمیدم دوستان چی میکشن از حرفای ما!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
حالا که اینجوره مواد اولیه رو هم با خودتون بیارین!
اینجا چیزی پیدا نمیشه ها!!!
+ ما نیز!
ولی چه میشه کرد؟!
تقدیرش این بود!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
گفتم دربیاره بفرسته!
دلش به رحم اومد ...
پاسخ:
پاسخ:
همخونه ایش فقط غذا میپزه خب!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
مگه نکشتیش؟!
حالا اینقدر دس دس کنین تا این نهدس دوباره زنده شه!
والا...
اینجور که شما داره ضجه میزنی پیشاپیش
خودم بشورم راحتترم!
والا...
(دخترم دخترای قدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)
پاسخ:
پاسخ:
یه احتمالش اینه!
اثبات شیء نفی ماعدا نمیکنه!
من متخصص مردانم!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
خب چشاشو درمیاوردی!
واسه دسته کلیدم میخواستم!!!
:(
آخه طلبه جماعت غذای چربش کجا بود؟!
(دروغ گفتم! ظهر دیزی خوردیم!!!)
پاسخ:
پاسخ:
قرص برنج بش بدم یعنی؟!
:)
پاسخ:
پاسخ:
حالا شمام هعی یادآوری کن!
:(((
پاسخ:
پاسخ:
نباد با خنجر میکشتینش!!!
یه جور خشن تر و درد آورتر!!!
:)))
آمین!
پاسخ:
پاسخ:
وجدانم سلام میرسونه
واستون آرزوی موفقیت هم کرد!!!
:)))
+ جوجه مثه یه مَرد مُرد!
من شاهد بودم!
از پشت بهش خنجر زدن!!!
پاسخ:
پاسخ:
چهار چشمی مواظبشم!!!
دو روز دیگه میزاری میری! انگار نه انگار ملت اینسانن!!!
پاسخ:
پاسخ:
دیگه ببین من چی کشیدم دو سال باهاش!!!
:)
پاسخ:
پاسخ:
من بغل دس وایسم؟!
شوفرم؟!
استغفرالله!
نمیخوام!
خودمو همشو میشورم و آب میکشم!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
تو کشته زبان سبزت شدی که به شمالی جماعت تیکه انداختی!
الکی خودتو قاطی شهدا نکن!
یه نامحرم اون وسط!!! چی بشه؟!
والا...
:)))
+ سنجاقکی انتقامتو به اشدّ وجه بگیر!!!
با تشکر
پاسخ:
پاسخ:
فعلا که هس...
:(
پاسخ:
پاسخ:
جون میده واسه کار شما!
مفت میدم ها
بیا ببرش!
پاسخ:
پاسخ:
استغفرالله!
حتما باید غلاف شمشیرمون همیشه دستمون باشه تا مرد باشیم؟!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
میشینه و با آرامش غذاشو تنهایی میخوره!
مثه من نیس که تنهایی بهش نچسبه!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
نگو تورو خدا!
الان باز شمالیا حمله میکنن!
والا...
+ به من چه؟!
خودش گفت! آدرسم داره!
برین هر چی دارین به خودش بگین!
(آیکون حاجی آدم فروش!!!)
پاسخ:
پاسخ:
میشه منم امشب ظرفای کل هفته رو که جمع کردم امشب بشورم نگه دارم؟!
یا فقط واسه همشهریها ازین فداکاریا میکنین!؟
والا...
پاسخ:
پاسخ:
من بعد از نماز دیگه خوابم نمیبره آخه!
فقط سه روز اول هفته!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
تازه اونم تو خواب!!!
خدایااااااا...
پاسخ:
پاسخ:
سه روز اول هفته بله!
از فردا صبح ایشون باید منو واسه صبحونه صدا بزنه!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
منم هعی میخوام بگم یه چیزیش میشه
این شمالیا طرفداریشو میکنن نمیزارن!
والا...
تـا کـور شـود هـر آنکـه نتـوانـد دیـد
+ تـازه بـرای تـو هـم پیشـاپیش بـرنـامـه هـای ویـژه ای در نظـر گـرفتـم