پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۲، ۰۵:۱۹ ب.ظ

این پست بامزه رو که از وب دوستی دیدم یاد خاطرات خودم افتادم! (کلیک)
هر موقع مادر محترمه و معززه لحاف تشک میپهنودند
مخصوصا زمستونا...
من از هر گوشه خونه که بودم شیرجه میرفتم توش
و دیگه به هیچ وجهی بیرون نمیومدم!!!
هر چی مادر گرام میفرمودن: حاجی پاشو مثه بچه عآدم!!! واسه خودت تشک بنداز
من میگفتم: نه خیلی ممنون! همینجا خوبه!!!
اینجا بود که مادر گراممان مثه همیشه حدیث معروفشونو بر زبان جاری میکردند و میفرمودند:
"همیشه منتظر قبر کنده ای!!!"
+ عاشق این حدیثش بودم!
:)))
مادر کجایی...
پاسخ:
پاسخ:
لطف کردین!
+ دو جمله آخرتون احادیث معتبری بودن!!!
پاسخ:
پاسخ:
عجب مادر فهمیده ای!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
میشه هزار تومن!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم!
پاسخ:
پاسخ:
ما که اون بالا لونه میساختیم واسه خودمون!!!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
واسه همسر مکرم و معزز صبر جزیل و اجر جمیل از خداوند منان خواستارم!
همدردی مارو به ایشون ابلاغ بفرمایید!
:(((
پاسخ:
پاسخ:
خدا بهتون ببخشه!
چرا چشم؟!
والا...
کا خودمون بیشترشو داریم!!!
پاسخ:
پاسخ:
آفرین به این نکته سنجی و دقت نظر!!!
پاسخ:
پاسخ:
نخیر!
من موظفم از حقوق پایمال شده عاغایان دفاع کنم!
بنده خدا یه شلوار نداره بپوشه
حقوقشو هم که دو دستی تقدیم شما میکنه!
خب گناه داره!
یه دست لباس دیگه حق مسلم ماست!!!
اصن شماره حساب اعلام میکنم دوستان به این مررررررررررد مظلوم همیاری برسونن!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
الحمدلله در مورد شما صادق بوده این پیشرفت!
پاسخ:
پاسخ:
عاره دوستان هم فرمودن
بنده تعجب کردم!
فکر نمیکردم بقیه هم عآره...
پاسخ:
پاسخ:
:)))
شما هم گوش بصیرتتون بازه ها!!!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
ما یه مراقب داشتیم دبیرستان
ادامه شو در یه پست بگم!!!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
دلم واسش سوخت!!!
معلومه شدیدا تحریمش کردین!
بگین شماره حسابشو بهم بده!
پاسخ:
پاسخ:
ماشالا شما هم راه افتادین ها!
تیکه هاتون روز به روز داره سنگین تر میشه!
:)
پاسخ:
پاسخ:
ترس از سردخونه مال این دنیاس
اون طرف این ترسا ارزشی نداره
چیزای دیگه ای هس که باید ترسید
والا...
پاسخ:
پاسخ:
کدومارو؟!
بفرمایید تصحیح کنیم!
پاسخ:
پاسخ:
به جا اینکار یه کم درس بخونین خب!
والا...
از تو حرکت از خدا برکت!
نه از تو دعا از خدا قبولی!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
انشالا!
خدا به همشون عمر باعزت و سلامتی بده!
یه مادر داریم که نازمونو میخره
اونم میخواین دریغ کنین ازمون!؟
:(((
پاسخ:
پاسخ:
یکی از هدفهام اینه!!!
حالا اینقدر بهش محل ندین و این خوشیارو ازش دریغ کنین تا...
:)))
پاسخ:
پاسخ:
تحصیل
سلامتی
خوشحالی
اعتقاد و ایمان هر کسی واسه احساس خوشبختی مادرش کافیه!
موفقیت که چیز عجیب غریبی نیس
همیناس!!!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
ماشالا میوه فروشی دارین یا باغ میوه؟!
ما یه دونه پرتقال داریم هر شب سرش دعواس با همخونه ای!
:)))
+ مامان منم هر موقع میوه ای میموند اینجوری سرمونو شیره میمالید!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
مگه شبای جمعه اینطرفا پیداتون بشه!
چه عجب!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
نمک!!!؟؟؟
خدایا توبه!!!
واقعا یادش بخیر!
یه همین خوشی ما پسرارو هم چش ندارین ببینین؟!
والا...
:(
پاسخ:
پاسخ:
پس واسه چی ازدواج کرده بنده خدا؟!
یه دفه بگین بره خونه مامانش دیگه!
+ همان آقای شوخانه!
:)))
پاسخ:
پاسخ:
چرا اذیت؟!
فقط باید قدر دونس!
اگه آدم برسه به جایی که باید برسه و لیاقتشو داره
جوونی مادر هدر نرفته!
+ من همیشه موفقیتامو تلفنی یا حضوری به مادرم گزارش میدم
واسه اینکه میدونم چقدر خوشحال میشه!
پاسخ:
پاسخ:
بیش از حد حتی...
پاسخ:
پاسخ:
چه جالب!
الان دیگه نوبت شماس به عاغاتون ازین حالا بدین!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
ولی من پرتقالو پوست نمیکنم
با چاقو چهار قاچش میکنم!
:)
از وبلاگ تیرزاد ترو شناختم....
چقدر پر انرژی هستی......خیلی عالی.
مادرا.....همه عشقن
که بچه ها هیچ وقت نمیتونن درکشون کنن.....وای به حال جبران!