م م 777: الوعده وفا به زودی!
شکست عشقی - مقدمه: http://hajiii.blogfa.com/post/643
شکست عشقی - فصل اول: http://hajiii.blogfa.com/post/646
شکست عشقی - فصل دوم: http://hajiii.blogfa.com/post/647
شکست عشقی - فصل سوم: http://hajiii.blogfa.com/post/649
شکست عشقی - فصل چهارم: http://hajiii.blogfa.com/post/652
شکست عشقی - فصل پنجم: http://hajiii.blogfa.com/post/658
داستان از اونجا شروع شد که من توی صندلی داغ یه اشاره کوچیکی کردم
به یه عشق شکست خورده!
به نظر خودم خیلی خیلی کوتاه اونهم شوخانه!
اما خیلیا همون اشاره کوچیک رو گرفتن و درموردش خیلی سوالا پرسیدن!
تا این که یکی به اسم "آشنا" یا شایدم "نا آشنا" واسم یه کامنت مفصل خصوصی داد
(پیداش نکردم وگرنه میزاشتمش!)
در مورد اینه که حاجی معلومه دلت گیره
و چرا باز نمیری دنبالش و ...
این شد که باز یه هفته ای ما حالمون گرفته شد
از یادآوری همه اون خاطره ها و ناخوداگاه فکر کردن به اون بنده خدا
چند وقتی گذشت
چند نفر دیگه هم همین حرفو زدن
و اون فشار روانی روی من بیشتر و بیشتر شد!
تا اینکه دوستی پیشنهاد داد بنویسمش
تا شاید برای همیشه این بار از رو دوشم برداشته بشه!
(یه دوست روانشناس!)
میخواستم تو سه پست خیلی کوتاه تمومش کنم
اما هعی کش پیدا کرد
و کش پیدا کرد
...
تا جایی که دیگه نتونستم ادامه اش بدم و رهاش کردم!
میخواستم ازش رها بشم
اما میدیدم داره خفه ام میکنه!
به دوستان وعده دادم که بعدا!
و این یکی دو روزه انشاء الله
"الوعده وفا"
پ.ن:
این پست بدون ویرایش ثبت شد!
ببخشید اینقدر درهم برهم و نامفهومه!
- ۹۲/۱۰/۲۲
ی خبرایی هس..
والا!!!
:|