م م 756: المرض!!! (بیماری!)
جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲، ۰۵:۱۶ ق.ظ
دیشب بعد از اینکه از محضر نت و نت دوستام مرخص شدم
شدید ترین تب و لرز زندگیمو تجربه کردم!!!
اون یخ کردن بدن و خستگیها همش مقدمه بود!
خانواده که ظهر رفته بودن
همخونه ای هم که شماله
رفقا هم دعوتمونو به آش رشته رد کردن
و رفتن یه جای چربتر!
ولی مهم اینه که:
جون سالم به در بردم
و زنده ام!
+ دیشب باخودم فکر میکردم
اگه صبح پاشم ببینم به خاطر تب شدید همه معلومات و تحصیلاتمو فراموش کردم،
چی میشد؟!
- ۹۲/۱۰/۱۳
شبی بر من گذشت آن شب ک تا صبح
تن ِ تب دار ِ من یکدم نیاسود ...
تبی آنگونه هستی سوزُ جانکاه
ک مغز ِ استخوان را آب میکرد ..