م م 689: کل یوم هو فی شان!!!
دیروز بعد از نماز صبح چون مسئول صبحانه بودم
نخوابیدم و صبحانه گرم و مفصلی دادم به همخونه ای گرام
هشت تا یازده رفتم سر کارم (باید تا دو میموندم ولی!)
یازده برگشتم که باز ناهار درست کنم
ناهار درست کردم و یه ساعت خوابیدم
بعد با دوستی که به طمع ناهار کشونده بودمش خونه
چند ساعتی زبان تمرین کردیم
و بعد باهم تا هفت شب رفتم کلاس زبان
هفت تا هشت هم رفتم حرم
به نیابت از همه رفقای مجازی زیارت کردم
هشت تا ده هم خونه یکی از رفقای طلبه جلسه هفتگیمون برپا بود
که رفتیم و هعی خمیازه کشیدیم
قبلش به میزبان گفتم من میخوابم!!!
بعد رفقا رو مجبور کردم واسم پیتزا بخرن
پیتزا بلونز!!!
جزایر پلونزی شنیده بودیم پیتزا بلونز نه!!!
ما هم واسشون لبو گرفتیم!
ساعت یازده و نیم عینهو نعش اومدیم خونه!
پ.ن:
اونوخ کامنت میزارن که:
دارید وقتتونو تلف میکنید!!!!
حیفه!
والا...
دوشنبه 18 آذر1392 ساعت: 18:2 | توسط:حدیث ... | ||||
راه حل فقط اینه که یا با تنهایی کنار بیاید! یا از تنهایی در بیاید! دارید با بی حوصلگی تلفش میکنید! حیفه! | |||||
وب سایت ایمیل | |||||
[عنوان ندارد] |
- ۹۲/۰۹/۱۹
در جواب دوستمون حدیث که گف از تنهایی در بیاید مگه از تنهایی در اومدن به همین سادگیاست.
کوشش بسیار میخواهد...............