دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۵۴ ب.ظ

این پست صرفا جهت لبخند شما مخاطبین تهیه و تعبیه!!! شده است:
امروز به عنوان شاهد رفته بودم محضر
جهت ثبت ازدواج خودمونی یکی از رفقا
خانمه مدارکمو گرفت یادداشت کرد
بعد پرسید: شغلتون؟!
خیلی جدی گفتم: قاچاقچی ام!
یعنی خانمه و عروس و داماد داشتن زمینو گاز میزدن!!!
دقایقی بعد داماد تصحیح فرمودن که: روحانی هستن ایشون!
:))
پاسخ:
پاسخ:
قاچاقچی الی الله!!!
پاسخ:
پاسخ:
لطفتون مستدام!
پاسخ:
پاسخ:
بیشتر از نصف مدعوین معمم و آخوندن! (ایضا خانمهاشون!)
مابقی هم بیشتر از بچه های سپاه و اطلاعاتن!
میخوام ببینم شما چطوری میخواین ...
اصن ما دوشواری نداریم که!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
:)))
خب ما هم قصد نداریم تند تند عروسی کنیم که!
والا همینجوری که شما گفتین برگزار میکردیم!
خدا یکی!
زن هم یکی!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
جدا؟!
نامرد قول شیرینی به ما داد
و آخر زد زیرش!
ما چقدر ساده ایم
والا...
ما دین رو از ملکوت به ناسوت انتقال دادیم!
پاسخ:
پاسخ:
سلام
میرزا نفهمیدم ربطشو!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
فقط کادوی عروسی رو فراموش نکنی!
اگه یه آزرای سفید باشه خیلی خوشحال میشم
پیشاپیش ممنون
پاسخ:
پاسخ:
به تمامی شکست خوردگان و افسرده حالان توصیه میکنیم بسی!
پاسخ:
پاسخ:
فک نکنم قانع بشن!!!
البته حرف آخرو متصدی میزنه
که چند وقتیه خودش هم پیداش نیست!
شاید خودش هم مورد شده!
شاید!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
اولین داوطلب!!!
احسنت!
نبود؟!
پاسخ:
پاسخ:
شما که گول نمیخورین
این گوله که میاد آدمهارو میخوره!
اینو یه دوست طلبه ترک میگفت!
&
پس ما این پنج شنبه بیایم مهمونی؟!
حبیب خداییم ها
والا...
پاسخ:
پاسخ:
من چیکار کنم اینا خوابشون نمیاد!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
امروز نون سنگک داغ با پنیر تبریزی و گردوی کاغذی!!! میخوردم
(منو این همه خوشبختی؟!)
عاغا حسابی یادت کردم
گفتم این غذا رو باید رو تخت چوبی حیاط مجم خورد نه تو ساختمون!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
اصن حدیث داریم (به قول اشی نامه!):
عادمارو از رو دوستاشون بشناسین!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
شما هم جزو فضلایی
چرا خودتو جدا میکنی؟!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
سلام!
نه استاد!
با خود طرف هماهنگ شده!
اصن برنامه جهت فراری دادن مهمان های گرام ترتیب داده شده!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
اگه چند لحظه صبر بفرمایید همه چیز حله!
قووول!
پاسخ:
پاسخ:
فقط چایی با خرما!
عین مجالس ختم!
تازه شام هم نداریم!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
چشم ادامه شو هم مینویسم!
ولی زهرو باید جرعه جرعه نوشید...
مگه نه؟!
&
به همه سوالات هم پاسخ داده میشود
"دفتر آیه الله العظمی حاجی"
صبحها 8 تا 12
عصرها 4 تا 10
مراجعه حضوری و تلفنی
(بنابه فرموده حضرت آیه الله به ایمیل های ارسالی پاسخی داده نمیشود!)
پاسخ:
پاسخ:
خیلیم فرشته ام!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
پسر تو نابغه توجیهی!
باید خودتم قاچاقچی میشدی خدایی!
پاسخ:
پاسخ:
فقط بدون عرق ورق زرورق!
اختلاط و موسیقی و رقص هم نداریم!
بوق بوق هم نمیکنین پشت ماشین من!
یهو با قفل زنجیر میام پایین ها!
گفته باشم!
...
انصافا این عروسی رو میخوایید بیایید؟!
والا...
پاسخ:
پاسخ:
شعبه ای از دریاچه ارومیه ایم!!!
پاسخ:
پاسخ:
اتفاقا امروز یکی از رفقا بهم گفت:
حاجی ایشالا خودم بیام شاهد عقدت!
گفتم: ساقدوشمم میشی؟!
قبول کرده فعلا!
یادش بخیر:))))))
پستای این وبلاگ هیچ وقت بیات نمیشه
نه شدت خندت
نه شدت بغضش!