م م 347: حنث القسم! (شکستن توبه!!!)
قول داده بودیم از خوردنی دیگه حرفی نباشه
اما بعضیا نمیذارن!
(صد بار اگر توبه شکستی بازآ)
و اما حقیقت ماجرا...
عاغا یکی رفته بود یه بستنی ناقابل خورده بود
کامنت داده بود
و خلاصه فرو کرده بود تو چش و چار ما!
قربون خدا بشم
همون شب یکی از رفقا (رفیق یزدی)
گفت: حاجی موتور دارم برین فلکه بستنی؟
ما هم در هوا جسته و این نعمت الهی را در هوا قاپیدیم
نشون به اون نشون که "دشت بهشت" خیلی شلوغ بود!!!
بستنی لیوانی + سنتی و فالوده شیرازی!!!
نفس کش!!!
دیگه به زور یه کم شام خوردم!!!
پ.ن:
اینم از باب اتمام حجت:
دیشب رفقار و مهمون کردم "فطائر"
اغذیه بیرون بر لبنانی ها تو دور شهر
رفتیم فلکه رسالت به رقص و پایکوبی
(البته نه با این شدت!!!)
سفارشات:
زعتر ساده (زیره سبز عربی!!!!!!!!)
لحم بطاط!!!!!!!!!
جبن مخصوص!!!!!!!!!!
قارچ سوخاری!!!!!
نوشابه زمزم!!!!!
مخاطب خاص:
میدونم الان خیلی پشیمونی! میدونم!
- ۹۲/۰۶/۰۷