م م 277: و جعلنا من الماه کل شیء حی!!!
شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۰۷ ب.ظ
صبح عید بعد از ناکامی در عملیات آش 6
یه ملافه برداشتم وبا موتورم رفتم مصلا!
هوا عجیب غریب بود!
ابری و رعد و برق!!!
هر روز بالای چهل درجه افتاب! و روز عید...
همه ایستاده بودن بدون سجاده و فرش!
نمیدونم شهر ما اینجوریه یا همه جا هویجوره!
فرش نمیندازن یا اگه میندازن به اندازه نیست!
همه باید با خودشون سجاده بیارن!
ملافه رو انداختم و سه چهار نفری روش پریدن نشستن!
بعد نماز که همه داشتن سوار موتور و ماشین هاشون میشدن
یه بارونی زد که کف همه برید!!!
پ.ن:
دوس دارم تو بارون جوری رفتار کنم که انگار اتفاقی نیافتاده
و حتی رفتارمو با آرامشتر از قبل انجام بدم!
دویدن و کمر خم کردن و اخمو و دنبال سرپناه گشتنو دوس ندارم!
دوس دارم تو بارون خیلی طبیعی رفتار کنم
و ازش لذت ببرم!
حس خوبیه!
- ۹۲/۰۵/۱۹
...این هم از فضل پروردگار من است!