حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

م م 258: یوم الاخر من الشعباننا هکذا!

جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۴۵ ق.ظ

روز اول: برابر روز آخر شعبان:


ساعت 8 محمد داداشم منو رسوند سر فلکه!

40 دقیقه بعد ماشین زاهدان اومد با نوشته "یا فاروق اعظم" پشتش!!!

هعی با خودم کلنجار رفتم برم نرم؟!

اخر گفتم اهل بیت با یهودی حشر و نشر داشتن اینا که برادران اهل سنتن!

قبل از این که اتوبوس زاهدان برسه یه جوون خوش تیپ اصفهونی باهام رفیق شد 

و تو اتوبوس هم کنارم نشست!

آرش مرام گذاشت و چند باری پیامک داد، گفتم مزاحمش نمیشم!

رفتم مسجد کنار پارک! همونجا تو راهروش لباسمو عوض کردم!

ماشین عقیدتی اومد ... دنبالم

رفتیم ع س! دو تا روحانی داشتن ناهار میخوردن

یکیشونو قم دیده بودم

خیلی باهم رفیق شدیم 

به خاطر همون چند تا لبخندی که قم تو مرکز اعزام رد و بدل کرده بودیم!

بهم گفت خیلی اونجا بهت خندیدم که اینقدر بهشون پیله کرده بودی!!!

آخه من میخواستم برم مرکز آموزش تکاور و نیروی مخصوص و از اینا...

آخر هم قبول نکردن!

ناهار خورشت سبزی با دوغ

با مسئول کل عقیدتی سیاسی هم دیداری کردم

خیلی نورانی و خوش اخلاق و دلسوز

ظهر موقتا اومدیم تو یکی از بهترین و بزرگترین خونه های پادگان! 

خونه هایی که شاهنشاه زحمت ساختشو کشیده بود 

اونم واسه بالاترین مقامات نظامی منطقه!

اگه میفهمید دو تا طلبه جوون از قم اومدن توش ساکن شدن تو قبر ویبره میرفت!!!!

فقط بگم دو تا سرویس و دو تا حموم داشت و یه عالمه اتاق!

آدم واقعا گم میشد توش!

یعنی یادمون میرفت دستشویی کجاست یا وسایلمونو کدوم اتاق درآوردیم!!!

من که به طرف هعی میخندم وقتی دستشویی هارو پیدا نمیکرد!

ظهر رفتم رو کاناپه خوابیدم!

رفیقم رو تخت 

آخر هم به خاطر یه مگس ناقابل! نتونسته بود بخوابه 

و سردرد بدی هم شده بود!!!

میگفت منو با نمرود اشتباه گرفته بود!

چایی درس کردیم اینقدر بی مزه بود که نگو

طرف میگفت: چای احمده، من میگفتم: محاله!

حتما تقلبیه! رفتم دیدم تاریخ تولیدش 88 بود و انقضاش 90

دو سال از انقضاش گذشته بود

بار بعد چوب دارچین ریختم توش که قابل خوردن باشه!

آرش زنگ زد ده دقیقه ای شر و ور گفتیم

یعنی اگه حفاظت یا ارتباط یا ... شنود کنه بیچاره ام!!!

اس ام اس ها همینطور!

قبل اذان یه سرباز کباب و پیاز و خیار شور و کره و نون و پنیر خرما اورد

نمیدونستیم چیو با چی بخوریم!

کبابو پیاز و خیارشورشو خوردیم با یه کره!

شک داشتم پیاز بخورم یا نه

طرف میگفت: شلوار که داریم! حموم هم که هست! چه غم؟؟؟

والا...

حاجی مستقردر پادگان هم اومد و نشستیم به خاطره گویی

هر دوشون تجربه نیروی انتظامی رو داشتن و هزار خاطره خفن

کرمان اهواز کویر لوت و ...

چقدر چیزای عجیب و باور نکردنی گفتن خدا میدونه

طرف با یه طلبه دیگه با هم رفته بودن

وفتی برگشته بود دیده بود حجله اون طلبه رو بستن!

نگو رفته بوده با گروه کمین و درگیر شده بودن با اشرار و ماشینشون چپ میکنه و ...

من که عاشق این جور ماجراهام!

اگه میرفتم نیروی انتظامی هر روز باهاشون میرفتم کمین!

البته قانونا ممنوعه و نمیذارن حاجاغاها از این دست ژانگولرها بزنن!

اما خواستن توانستن است! و راه واسه حاجاغاها بازه!

میگفت با فرمانده منطقه رفتیم بالای کوهی که از دامنه اش کویر لوت شروع میشد

پایین یکدست زمین مات (همون کویر لوت)

فرمانده فرموده بود:

حاجاعا اینجارو که میبینی ساکته و خلوت

شب بیا ببین! اشرار با ماشیناشون عین سوسک دادن میرن و میان!

عین سوسک!

گفتم اینهمه ارتش و سپاه و امکانات و نیرو و ... چرا جلوشونو نمیگیرین؟؟؟

گفته: اینا آمار همه ماهارو دارن! مانعشون باشیم روزگارمونو سیاه میکنن

به زن و بچه هامون هم رحم نمیکنن!!!

اخر شب رفتیم بیرون تو بلوارهای پایگاه قدم زدیم و صحبت کردیم

و برگشتیم خوابیدیم!

  • ۹۲/۰۵/۱۱
  • حاجی ره

نظرات  (۲۱)

اعتراف کردی که سُسولی

پاسخ:
پاسخ:

تکذیب میکنم!
حجی همین بچه مچه ها نه!بچه مچه های قدیم که جیگر داشتن1نه سوسولای الان!

پاسخ:
پاسخ:

سوسولای الان هم آب ندیدن وگرنه شناگرای قابلین!
یکیش خود من!
والا...
حاجی من به سربازی معتقد نیستم اگه کاره ای بودم سربازی رو جم میکردم!و یه ارتش حرفه ای میساختم!نه با این بچه مچه ها!

پاسخ:
پاسخ:

خدا کاچی رو شناخت که ارتشبدش نکرد!
همین بچه مچه ها هشت سال جلوی ارتش عراق با امکانات و تسلیحات دنیا! وایسادن!
والا...
اومممم روز آخر شعبان یادم نیست....
شاید سر کار یا درگیر با ذهنیات داغونم و همین

پاسخ:
پاسخ:

فقط همین؟!
"از ما مشتی کاه میماند در کشتزار دنیا"
اصلا اینجوری دوس ندارم!
فایده نداره!
حالا اگه یکی دلش پر از کینه و نفرت باشه اونم نسبت به دیگر کیشان آیا می تونه جنبه تقدس داشته باشه و ، واسش حاج به کار برد ؟
واسم سواله ها ! اصلنم قصد اذیت کردن یا ناراحت کردن و ... رو ندارم اگه دوست نداشتی جواب نده .

پاسخ:
پاسخ:

به دلتون رجوع کنید!
ضمنا
"هل الدین الا الحب و البغض؟!"
به به
سلام حاجی خودمون.
دلم برات تنگ شده بود پسر.


پاسخ:
پاسخ:

منم!
هر وقت این آدرستو خوندم یه فحش رکیک تو دلم دادم!
حلال بفرمایید
والا...
حاجی شعبان که هیچ !
ولی رمضان توفیق اجباری شامل حالمان شد 10 روز بیش تر به خاطر معده درد نگرفتیم

پاسخ:
پاسخ:

بی لیاقت!
حداقل التماس کن دعات کنم!
والا...
بلد نیستی
حاج آقا بدجوری توش موندم

پاسخ:
پاسخ:

باور کن ارزش جواب دادن نداره!
اصن چه سود؟!
نه اخروی نه دنیوی!
پی معرفت حق باش نه اینا...
والا...
میشه رمز بانمک بودنتون رو به منم بگین ؟؟؟
نمیخواستم آدرس بذارم ولی به خاطر شما گذاشتم

پاسخ:
پاسخ:

ممنون از ادرس گذاشتنتون
بنده هم جهت جبران رمزمو بهتون میگم:
*140*#69889634940590786656#
ممنون میشم اگه به کس دیگه ای ندینش!
  • در آستان بلوغ
  • سعیکم مشکور! من سال 68 دانشگاه سیستان بودم

    پاسخ:
    پاسخ:

    ایضا!
    عاغا ما داشتیم نگران میشدیم از آپ نکردنتون!
    منم یه سال خیابون دانشجوی زاهدان بودم
    کنار دانشگاه
    میشناسید که؟!
    اوه اوه حاجی به شدت منتظر خاطرات پادگانیتون هسدیم!
    ملت دوسال میرن 20سال خاطرع=ه تعریف میکنن شما 20روز رفتی چقد میخای پست پادگانی بزاری؟

    اینجور جاها خوبه واسه هیجان ولی من عینه چی میترسم از اینجور جاها :(

    پاسخ:
    پاسخ:

    خاطراتو به توصیه استاد "در آستانه بلوغ" همونجا تو لپمون مینوشتیم
    حیّ و حاضره!
    فقط منتظریم ببینیم آخر میان دنبالمون یا نه
    هرچی کمتر مدرک ازمون داشته باشن بهتره!
    ایشالا حرف قدیری ابیانه به کرسی بشینه و زنا هم بره سربازی
    بگو ایشالا...
    سربازی م رفتی؟
    سلااااااااااااااااام صبتون بخیررررررررررررررررر

    پاسخ:
    پاسخ:

    سربازی نرفتم!
    رفتم پیش سربازها!
    علیک سلام
    صبحکم الله بالخیر
    خوش گذروندیم
    حاجی 20 روزه ما رو سره کار گذاشتیا....
    جواب من کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخ:
    پاسخ:

    خوش گذروندی!
    هنوز یادت نرفته بشر؟!
    بیخیال بابا!
    عه کاش سلام منم به اون آرش که همش حرفای خاک بر سری میزنه میرسوندی
    خدا کنه یکی شنوفته باشه ...چقد کیف میده
    منم عاشق ژانگولر بازی ام..از خدام خواستم یه شوعر اطلاعاتی قسمتم کنهکه منو وارد عملیات های اطلاعاتیش بکنه
    شب قدرم گذشت و شفا نگرفتیم...یا خدا شفا

    پاسخ:
    پاسخ:

    خودش که حی . حاضره برید وبش بهش سلام کنید
    والا...
    اگه شنفته بودن که نه من اینجا بودم نه آرش!!!
    خانمها که همه خودشون یه پا سرویس اطلاعاتین دیگه چی میخواین؟!
    ایشالا سال دیگه
    نا امید نباشید!!!
    تقبل الله !

    پاسخ:
    پاسخ:

    منا و منکم انشاء الله!
    شیخ سلام

    این چرت و پرت ها اثرات تبلیغ در شررایط سخته ؟

    پاسخ:
    پاسخ:

    سلام جیگر
    فک نکنم!
    آخه قبل تبلیغ هم همینجوریا بودیم!
    چرا شماها خودتونو حاج آغا می نامید هان ؟
    تا جایی که من می دونم حاجی واسه کسی به کار می ره که مکه رفته باشه !
    بعدش هم توهین بعدی کردی به اهل تسنن !

    پاسخ:
    پاسخ:

    من باب احترام و تقدس!
    بعدش هم نچ!!!
    ما توهین نکردیم
    شما توهین برداشت کردید!!!
    "کرم از خود درخته!"
    به به ببینید کی اومده؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
    حاج آخوند اومده.....سفر بخیر حاجی!!!!!!

    پاسخ:
    پاسخ:

    نشنیدم سلام کنی!!!
    والا...
    این بود انشای ما

    پاسخ:
    پاسخ:

    په کو؟!
  • ░▒▓█טּـگآر یـﮧ בפֿـتــَر لـ ـوسـ▓█▒░
  • ایول حاجی پ حوش گذشته دیگه اینجور مسافرتا هرچقدم سختی داشته باشه خیلی کیف میده

    پاسخ:
    پاسخ:

    بین سربازا معروفه که:
    هر وقت از پادگان بیرون اومدی
    اونوخ خاطراتش قشنگه!
    والا...
    لینکیده شدید.جاست همین فقط.

    پاسخ:
    پاسخ:

    مطلبتون خیلی عالی بود!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی