حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

م م 230: فی الصّیف ضیّعتِ اللبن

پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۳۱ ق.ظ

در یکی از کتب درسی حوزه ضرب المثلی اومده

که خیلی پرکاربرده

همه طلاب هم خوب بلدن و بجا استفاده اش میکنن

بگیم که شما هم به علمتون اضافه بشه:


" فی الصّیف ضیّعتِ اللبن "


ترجمه تحت اللفظی: 

در تابستان شیر را ضایع کردی! 

(با توجه به کسره کاف معلومه که خطاب به زنه!!!)


و اما شان نزولش:


در زمان های قدیم

شیخ ثروتمند عربی که صاحب  گله های شتر و گوسفند بوده

با دختر جوانی ازدواج میکنه

یه مدت که میگذره

دختره میبینه در ناز و نعمته اما...

شوهرش خیلی پیره و اینجوری اصن! فایده نداره!!!

میره تو فکر عشق!

با پسر جون و زیبایی از عرب اشنا میشه

که البته برخلاف پیرمرد خیلی فقیر بوده

اما میتونسته دختره رو به آرزوهاش برسونه!!!!

دختره هم از پیرمرد طلاق میگیره

با اون ازدواج میکنه

زمان طلاقش هم توی تابستان بوده

یه مدت که میگذره

فقر و گرسنگی به این زوج عاشق فشار میاره

در نتیجه

جوان فقیر به همسرش پیشنهاد میکنه که:

برو از شوهر قبلیت یه کمکی بگیر واسه زندگیمون

بگو حداقل یه سهمیه شیر  واسه ما تعیین کنه که از گرسنگی نمیریم!

والا...

دختر هم با خجالت و شرمساری 

میره خونه پیرمردی که یه زمانی همه چیزو در اختیارش گذاشته بود

اما او از عشقش به پیرمرد دریغ کرده بود

وقتی درخواستشو میگه

پیرمرد عرب فقط یه جمله جوابش میده:

"فی الصّیف ضیّعتِ اللبن"

یعنی همون موقع که طلاق گرفتی (تابستون) دیگه شیر رو از دست دادی!

کاربردش هم جاییه که 

کسی تعللی میکنه

اشتباهی میکنه

قدر موقعیتی رو نمیدونه

و اونو از دست میده


پ.ن:

مثلا چند روز به طرف میگی ناهار بیا خونه ما

خبری نمیشه

حالا که داری میری شهرستان

زنگ میزنه بیام ناهار پیشت!

شما هم جواب میدی:

"فی الصّیف ضیّعتِ اللبن"

یعنی از فرصتت خوب استفاده نکردی

و دیگه تموم شد!

  • ۹۲/۰۴/۱۳
  • حاجی ره

نظرات  (۹)

  • شیدا(✿◠‿◠)
  • حاجی این ضرب المثله کلا تو لحظه لحظه زندگی من کاربرد داره خخخخخخخخخخخخ

    پاسخ:
    پاسخ:

    به به!!!
    به به!!!
    ایول به این ضرب المثل :)

    پاسخ:
    پاسخ:

    اوهوم!
    غضنفر داشته توی ماه رمضون تو خیابون روزه خواری می کرده!
یه بسیجی داشته رد میشده می زنه رو شونش میگه:
داداش؛شما جزء اقلیت های دینی هستی؟
غضنفر میگه:نه؛من جزو اکثریت بی دینم!

    :/

    پاسخ:
    پاسخ:

    من به ایمان قلبی اکثر این مردم اعتقاد دارم!
    بسیار جالب مفیوض شدم !!!
    قبلا نشنیده بودم ولی پیرمرد هم عجب نامردی بوده !!!
    یه چیزی بهش میداد مفیوضش می کرد با این کار هم وجدانش آروم میشد وهم زنه رو شرمنده!!!

    پاسخ:
    پاسخ:

    من طرفدار پیرمرده هستم!!!
    بله واقعن داستان جامع و کاملی بود!
    حالا ناهار بیام پیشت؟! (قرمه سبزی)

    پاسخ:
    پاسخ:
    برای بار اخر:

    فی الصّیف ضیّعتِ اللبن!!!
    والا...
  • ░▒▓█טּـگآر یـﮧ בפֿـتــَر لـ ـوسـ▓█▒░
  • هووووووووووم چ جالب

    پاسخ:
    پاسخ:

    عاره!
    ایول :)

    پاسخ:
    پاسخ:

    ایول به من پیرمرده یا دختره؟؟؟!!!
    بزا بخونم ببینم چی گفدی!
    راسدی فک کنم اشتباهی کامنت یکی دیگه رو تو وب من گذاشدی!


    پاسخ:
    پاسخ:

    چند وقته همه میان میگن کامنت اشتباهی گذاشتی!!!
    کدوم حالا؟!
    یعنی من حواسم پرته؟!
    اصن داریم؟
    مردم؟!
    حاجا قا شما مارو کی دعوت کردی ما قبول نکردیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخ:
    پاسخ:

    غلط بکنم!!!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی