م م 198: الیک اشکوا!!!
پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۵ ق.ظ
مهمون داریم
از بچه های تهران که اومده امتحاناتش رو بده!!
ناهار خورشت قیمه درس کردم!
آخر های غذا همینجور که مشغول صحبت بودیم
گفتم:
"نشنیدم کسی بگه: دستت درد نکنه"
عاغا یه سکوتی مجلسو گرفت!
والا!!!
ساکت شدن
سرشونو انداختن پایین
و به خوردن ادامه دادن!
پ.ن:
اصن نگاه نکردن ببینن ما چی میگیم!
پ.ن2:
خدایا اینارو به کسی مبتلا کن که روزی صد بار منو یاد کنن و حسرت بخورن!
- ۹۲/۰۴/۰۶
دوستان یکی یکی، با حالتی که انگار غذا رو کوفتشون کردم تشکر کردند.
نتیجه:
بعله!
مثل این که چرخ روزگار یه جور می چرخه!