م م 180: سهمنا من العید الشعبان!
يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۷ ب.ظ
بعد از نماز
تو راه خونه
رفتم شربت بخورم ایستگاه صلواتی
دیدم یه منقل بزرگ پر از زغالای درشت و گل انداخته بیکار مونده!
گفتم:
اسفند ندارید؟
گفت:
نمیدونم! شاید رفته باشن بگیرن! نمیدونم!
گفتم:
براتون بیارم؟
گفت :
دستت درد نکنه!
رفتم دو تا بسته اسفند دونه خالص 200 گرمی از خونه اوردم
اول خودم یه مشت ریختم
و ایستادم توی دودش!
بقیه شو هم دادم طرف
گفتم:
کم بریز، همیشه بریز!
- ۹۲/۰۴/۰۲
پ معلومه دلت میخواد!!!!!!!!!!!